به گزارش رکنا، عصر 21 آذر ماه سال ۱۴۰۱ فریادهای گوش خراش پسر ۱۹ سالهای به نام مانی در یکی از محلههای تهرانپارس پیچید. همسایهها که هراسان از خانهشان بیرون دویده بودند با پسر جوان روبه رو شدند که فریاد میکشید مادرش کشته شده است. همسایهها وقتی وارد خانه این مادر و پسر شدند با جنازه خونین مادر ۴۴ ساله به نام مهناز روبه رو شدند که با ضربههای چاقو کشته شده بود.
ماموران کلانتری ۱۴۴ جوادیه بلافاصله در جریان جنایت قرار گرفتند و در محل حاضر شدند. بررسی ها نشان می داد این مادر و پسر از سالها قبل با هم در این خانه زندگی می کردند.
ناپدید شدن پسر قربانی
جسد با دستور قضایی به پزشکی قانونی منتقل شد و ماموران دریافتند پسر ۱۹ ساله همزمان با حضور پلیس از محل گریخته است .
دختر و پسر بزرگ قربانی که در جریان
قتل مادرشان قرار گرفته بودند گفتند: مادرمان با برادر کوچکمان مانی زندگی می کرد. اما او بعد از قتل مادرمان ناپدید شده و قطعا او قاتل است.
در حالی که نوک پیکان اتهام به سمت مانی چرخیده بود ماموران به ردیابی وی پرداختند و با تکمیل تحقیقات دریافتند وی به مشهد گریخته است.
در این میان از یکی از بیمارستانهای مشهد خبر رسید مانی که خودزنی کرده بود از سوی عابران به بیمارستان منتقل شده و با مرگ دست و پنجه نرم می کند.
وی که تحت عمل جراحی قرار گرفته بود معجزه آسا به زندگی برگشت به قتل مادرش اعتراف کرد.
اعتراف به قتل مادر
مانی بعد از بهبودی نسبی به ماموران گفت: وقتی ۸ ساله بودم پدر و مادرم از هم جدا شدند. من و مادرم با هم در نیشابور زندگی میکردیم اما من از این موضوع ناراحت بودم و دوست داشتم برای زندگی به تهران برگردم. وقتی 14ساله شدم بار دیگر پدر و مادرم با هم ازدواج کردند. آنها 3 سال دیگر زندگی مشترک داشتند اما باز هم از هم جدا شدند.
وی ادامه داد: در این مدت پدرم به شدت معتاد و کارتن خواب شده بود. پدرم پشت سر مادرم حرفهای بدی میزد. حرفهای او باعث شد از مادرم متنفر شوم. من که 17سال داشتم با پدرم زندگی می کردم و همیشه آواره کوچه و خیابان بودم. تا اینکه با دختر جوانی آشنا شدم که به مخدر گل اعتیاد داشت. من هم به دام اعتیاد افتادم.
وی در تشریح قتل مادرش گفت: بعد از چند سال مادرم هم برای زندگی به تهران آمد و من با او زندگی می کردم.او به اجبار مرا به کمپ ترک اعتیاد فرستاد و این موضوع باعث شد تنفرم از او بیشتر شود و تصمیم به قتل مادرم بگیرم. از دو ماه قبل نقشه قتل مادرم را کشیدم .از عطاری قرص برنج گرفتم تا بعد از کشتن مادرم قرص را بخورم و
خودکشی کنم.
وی ادامه داد: آن روز مادرم را با ضربههای چاقو کشتم و
قرص برنج را خوردم .ولی قرص برنج تقلبی بود و اثر نکرد .من با فریاد همسایه ها را خبر کردم و از خانه خارج شدم. حال بدی داشتم که تا صبح در خیابانها چرخیدم .وقتی به خودم آمدم که سوار ماشین شده و به سمت مشهد در حرکت بودم .حال و روز خوبی نداشتم به همین خاطر در یکی از خیابان های مشهد خودزنی کردم و با چاقو شاهرگ گردنم را زدم .اما عابران اورژانس را خبر کردند و معجزهآسا زنده ماندم. من در حال نیمه بیهوشی به قتل مادرم اعتراف کردم .باور کنید بدگویی های پدرم از مادرم موجب شد کینه مادرم را به دل بگیرم و او را بکشم.
پسرجوان که به متادون اعتیاد دارد به بازسازی صحنه جرم پرداخت و پروندهاش با صدور کیفرخواست به شعبه ۱۱ دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد تا به زودی به جرم وی رسیدگی شود .این در حالی است که خواهر و برادر وی از خونخواهی گذشت کرده و دیه خواسته اند.
نظرات و دیدگاهها
هیچ نظری برای این خبر ارسال نشده است؛
شما نفر اول باشید.