به گزارش رکنا، رسیدگی به این پرونده از اوایل زمستان سال ۱۴۰۰ آغاز شد. مردی به نام مهیار با پلیس اسلامشهر تماس گرفت و گفت: همسرم به نام ستاره و یک مرد غریبه به نام رامین را در خانهام با چاقو زده ام.
با این تماس ماموران پلیس و اورژانس به خانه این مرد در طبقه سوم یک آپارتمان رفتند و پیکرهای خونین زن و مرد جوان به بیمارستان منتقل شد.
اما رامین ۳۴ ساله که بررسیها نشان میداد مهندس بوده است به خاطر شدت خونریزی روی تخت بیمارستان تسلیم مرگ شد.
افشای جنایت ناموسی
مهیار که همان جا بازداشت شده بود به زخمی کردن همسرش و
قتل مرد غریبه اعتراف کرد و گفت: به خاطر غیرتش آنها را با چاقو زده است.
با اظهارات این مرد ماموران به تحقیق پرداختند و به رابطه پنهانی ستاره و رامین پی بردند. برررسی ها نشان میداد در فاصله زمانی 3 روز رامین حدود ۱۷۰۰ بار با ستاره تماس تصویری داشته است.
با افشای این ماجرا ماموران به سراغ خانواده رامین رفتند و دریافتند وی متاهل بوده است.
همسر رامین به ماموران گفت: شوهرم مهندس بود و وضع مالی خوبی داشت اما مدتی بود با زن جوانی به نام ستاره که 2 فرزند دوقلو داشت رابطه پنهانی برقرار کرده بود. ستاره مدام به همسرم زنگ میزد و آنها با هم صحبت میکردند. او زندگی مرا سیاه کرده بود تا اینکه شوهرم در خانه همان زن کشته شد.
در حالی که مهیار به بازسازی صحنه جرم پرداخته بود پروندهاش به شعبه ۱۳ دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد و وی از خود دفاع کرد.
نخستین دادگاه
در این جلسه مادر رامین درخواست
قصاص را مطرح کرد.
وقتی مهیار روبه روی قضات ایستاد به تشریح جنایت پرداخت و گفت: من و همسرم دو دختر دوقلو داریم .رابطه خوبی با هم داشتیم اما مدتی بود به رفتار او مشکوک شده بودم .یک بار اسم یک زن را در گوشی موبایلش دیدم که بارها با او تماس تصویری گرفته بود. من مشکوک شدم و درباره او از همسرم سوال پرسیدم .اما ستاره گفت او دوست جدیدش است .من مدتی بود رفتارهای همسرم را زیر نظر داشتم. تا اینکه یک بار با همسرم تماس گرفتم و از او پرسیدم کجاست و ستاره گفت در محل کارش حضور دارد .اما شب وقتی به خانه برگشتم و از دخترهای دوقلویم پرس و جو کردم فهمیدم همسرم به محل کارش نرفته و در خانه بوده است.این موضوع شک مرا بیشتر برانگیخت .تا اینکه چند روز بعد بار دیگر با همسرم تماس گرفتم و او مدعی شد در محل کارش است. ولی من حرفش را باور نکردم و سرزده به خانه برگشتم و او را در شرایط نامناسب دیدم. من همه جای خانه را گشتم اما چیز مشکوکی پیدا نکردم واز همسرم خواستم با هم بیرون برویم .اما همسرم دستپاچه بود و دوبار به سرویس بهداشتی رفت .من که مشکوک شده بودم همان موقع با باجناقم تماس گرفتم و از او خواستم به خانه ام بیاید و شاهد ماجرا باشد.
وی ادامه داد: مقابل در سرویس بهداشتی رفتم و میخواستم در را باز کنم اما همسرم در را بسته بود .من در را شکستم و با مرد غریبهای که کت و شلوار به تن داشت روبه رو شدم. من که کنترل اعصابم را از دست داده بودم با چاقو به جان مرد غریبه و زنم افتادم .همان موقع باجناقم سر رسید و مانع من شد.من بعد از زخمی کردن آنها خودم با پلیس تماس گرفتم و تسلیم شدم.
متهم گفت: من اصلاً از قتل مرد غریبه پشیمان نیستم و اگر از زندان آزاد شوم زنم را هم میکشم .او زندگی مرا سیاه کرد و حالا وضع روحی دخترهایم به خاطر رفتارهای او به هم ریخته است. این دومین باری بود که همسرم به من خیانت میکرد . قبلاً هم به من خیانت کرده و در دادگاه کیفری ۲ اسلام شهر به شلاق محکوم شده بود اما بار دیگر اشتباهش را تکرار کرد. به همین خاطر مستحق مرگ بود و از اینکه او را نکشتهام ناراحت هستم.
با پایان دفاعیات متهم، قضات ادامه جلسه را به بعد موکول کردند تا سوابق زن جوان و ادعای مهیار بار دیگر بررسی شود.
در دومین جلسه دادگاه چه گذشت؟
در دوم جلسه رسیدگی به این پرونده بار دیگر مادر قربانی درخواست قصاص را مطرح کرد.وی گفت: همسر متهم ،پسرم را فریب داده و به خانه شان کشانده بود و پسرم همانجا کشته شد. من راضی به گذشت نیستم.
وقتی متهم روبه روی قضات ایستاد اظهارات قبلی اش را تکرار کرد و گفت: اگر زمان به عقب برگردد بار دیگر دست به این جنایت می زنم و اصلا از قتل پشیمان نیستم. فقط ناراحتم که همسرم جان سالم به در برد و زنده ماند. او مستحق مرگ بود و او هم باید کشته می شد.
وی ادامه داد: من قتل را قبول دارم و به آن افتخار می کنم.دخترهایم هم در تحقیقات حرف های مرا تایید کرده و گفته اند رامین را چندبار در خانه ام دیده اند.او مهدورالدم بود.
با پایان دفاعیات این مرد، قضات وارد شور شدند و با توجه به مدرک های موجود در پرونده ادعای وی مبنی بر مهدورالدم بودن قربانی را نپذیرفتند چون وی قبل از قتل می توانسته پلیس را مطلع کند.به این ترتیب قضات وی را به
قصاص محکوم کردند.
نظرات و دیدگاهها
هیچ نظری برای این خبر ارسال نشده است؛
شما نفر اول باشید.