به گزارش رکنا، یک سال قبل زنی به نام ندا فریادزنان به خیابان آمد و برای نجات شوهرش کمک خواست. همسایههای زن جوان بلافاصله با
اورژانس و سپس
پلیس تماس گرفتند. تکنسینهای اورژانس اعلام کردند فرهاد، همسر ندا، جان باخته است. در ادامه، پلیس جسد را به پزشکی قانونی انتقال داد و تحقیقات از ندا آغاز شد.
ندا در بازجوییها به قتل اعتراف کرد و گفت: من و شوهرم چند سال قبل
ازدواج کردیم. اختلاف شدیدی داشتیم. خانوادهها گفتند اگر بچهدار شوید به خاطر بچه میتوانید با هم زندگی کنید. صاحب دختری شدیم که حالا دو ساله است. با اینکه صاحب فرزند شده بودیم اما اختلافات ما تمامی نداشت. روز حادثه حدود ساعت هشت صبح بود و من خواب بودم که شوهرم با داد و فریاد و کوبیدن لگد به من بیدارم کرد. میگفت قفل گوشیات را باز کن تا ببینم در آن چه خبر است. مقاومت کردم و این کار را نکردم. سر این موضوع درگیری ما بالا گرفت. به سمت آشپزخانه رفتم و چاقو برداشتم. گفتم اگر نزدیک شوی، میزنم. فرهاد نترسید. سمت من آمد. او دستهایش را روی گردنم گذاشت و فشار داشت. چشمهایم داشت سیاه میشد که ناگهان یک ضربه به او زدم. اصلاً نمیدانم ضربه را کجا و چطور زدم. فقط ضربه زدم تا خودم را نجات دهم.
بعد از اعترافات این زن و صدور کیفرخواست برای او، پرونده برای رسیدگی به شعبه ۱۰ دادگاه کیفری استان تهران ارسال شد.
در ابتدای جلسه محاکمه کیفرخواست علیه متهم خوانده شد. سپس پدر و مادر فرهاد از طرف خود و نوه خردسالشان درخواست قصاص کردند. آنها گفتند: پسر ما ۴۲ سال بیشتر نداشت. عروسمان دروغ میگوید و پسرمان هیچوقت او را نمیزد. ما نمیدانیم روز حادثه چه اتفاقی افتاد که ندا پسرمان را کشت. حاضر به گذشت یا مصالحه نیستیم.
سپس ندا در جایگاه قرار گرفت و گفت: به عمد شوهرم را نزدم. برای اینکه از زیر دست او بیرون بیایم، چاقو کشیدم. شوهرم داشت من را خفه میکرد.
متهم گفت: فرهاد من را کتک میزد. زمان حادثه دستهایش را روی گلویم گذاشته بود و فشار میداد. برای اینکه او را بترسانم چاقو را سمتش گرفتم. من حتی نفهمیدم چاقو چطور وارد بدنش شد. قصدی برای کشتن او نداشتم و به پدر و مادرش هم تسلیت میگویم.
در پایان و بعد از اینکه متهم آخرین دفاعیات خود را مطرح کرد و وکیل مدافع او هم دفاعیاتش را به دادگاه ارائه داد، قضات برای تصمیمگیری وارد شور شدند.
نظرات و دیدگاهها
هیچ نظری برای این خبر ارسال نشده است؛
شما نفر اول باشید.