به گزارش رکنا، رسیدگی به این پرونده از شهریور ماه سال 1402 به دنبال وقوع
درگیری خیابانی در جنوب تهران آغاز شد. در این درگیری مرد 40 ساله ای به نام سعید از سوی چند جوان مورد حمله قرار گرفته و دست راستش از مچ قطع شده بود.
سعید بلافاصله به بیمارستان منتقل شد و تحت عمل جراحی قرار گرفت اما عمل پیوند موفقیت آمیز نبود و این مرد دستش را از دست داد.
شکایت از خواهرزن سابق
این مرد پس از بهبودی نسبی از بیمارستان مرخص شد و از خواهر همسر سابقش که دختری 18 ساله به نام میترا بود شکایت کرد .
و در تشریح ماجرا گفت: من با تازگی با همسرم ازدواج کرده بودم اما چند ماه قبل به دلیل اختلاف با همسرم از او جدا شدم.اما خواهرزن سابقم مدام برایم مزاحمت ایجاد می کرد.او هر روز به بهانه ای با من تماس تلفنی می گرفت و ناسزا می گفت.آخرین بار تهدیدم کرد و گفت خواستگارش را برای ادب کردنم به مغازه ام می فرستد تا مرا گوشمالی دهد.
وی ادامه داد: من به حرف او اهمیت ندادم و تهدیدش را جدی نگرفتم. اما همان شب چند پسر جوان با قمه و شمشیر به سراغم آمدند و بدون مقدمه وارد مغازه ام شدند. میخواستم آنها را از مغازه بیرون کنم که یکی از آنها با قمه ضربه ای به دستم زد که دست راستم از مچ قطع شد و من بیهوش روی زمین افتادم.وقتی به هوش آمدم که در بیمارستان بودم. من از میترا و پسرهایی که از سوی او اجیر شده بودند شکایت دارم.
ردیابی متهم خشن
با شکایت مرد جوان ماموران میترا و خواستگارش به نام شهرام و همدستانش را شناسایی و دستگیر کردند و شهرام به درگیری با سعید اعتراف کرد.
با اعتراف صریح مرد خشن و همدستانش آنها در شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران از خود دفاع کردند.
در دادگاه
در ابتدای جلسه سعید که از ناحیه دست راست نقص عضو شده با دست بانداژ شده روبه روی قضات ایستاد و گفت: شهرام دوست پنهانی میترا است و با دستور او دستم را قطع و زندگی ام را تباه کرد. پیوند دستم موفقیت آمیز نبوده و با اینکه چندین بار تحت عمل جراحی قرار گرفتم ولی برای همیشه دستم را از دست داده ام. آنها زندگی ام را نابود کردند و من برای میترا اشد مجازات برای شهرام تقاضای قصاص دارم.
سپس دختر جوان در جایگاه ویژه ایستاد و گفت: من قبول دارم که با سعید که شوهر سابق خواهرم بود اختلاف داشتم. اما هرگز به شهرام نگفته بودم که او را نقص عضو کند. من ماجرای اختلاف مان را برای شهرام تعریف کردم اما او سرخود به سراغ سعید رفت و با قمه دستش را قطع کرد.
وقتی شهرام در جایگاه ویژه ایستاد ابراز پشیمانی کرد.
وی گفت: من میترا را دوست داشتم و می خواستم با او ازدواج کنم. وقتی با من درددل کرد و ماجرای اختلافش با شوهرخواهر سابقش را گفت عصبانی شدم.من نتوانستم خودم را کنترل کنم و با چند نفر از دوستانم به سراغ سعید رفتیم تا ادبش کنیم. به محض اینکه وارد مغازه سعید شدیم من برای ترساندن او ،شمشیر را چرخاندم که ناخواسته با دست او برخورد کرد و موجب قطع دست او شد.
وی ادامه داد: باور کنید وقتی دیدم دستش از مچ قطع شد و روی زمین افتاد از ترس فرار کردم.من قصد نداشتم به او آسیب جدی بزنم. فقط می خواستم او را بترسانم.حالا هم پشمان هستم و طلب بخشش دارم.
با پایان دفاعیات متهم، قضات وارد شور شدند تا رای صادر کنند.
نظرات و دیدگاهها
هیچ نظری برای این خبر ارسال نشده است؛
شما نفر اول باشید.