به گزارش رکنا، ساعت ۱۳ ظهر روز شنبه چهارم آذرماه امسال قاضی موسی رضازاده، بازپرس ویژه
قتل دادسرای امور جنایی تهران با تماس تلفنی مأموران کلانتری ۱۰۸ نواب از مرگ مشکوک زن جوانی در خانهاش باخبر و همراه تیمی از کارآگاهان اداره دهم
پلیس آگاهی راهی محل شد.
تیم جنایی داخل اتاق خواب آپارتمان مسکونی با جسد زنی به نام سهیلا روبهرو شد که به گفته تیم
پزشکی قانون ی، حدود ۱۵ ساعت از مرگ او گذشته بود. تیم جنایی در تنپیمایی از زن فوت شده با آثار ضرب و جرح روی بدن و سر او روبهرو شد که حکایت از آن داشت سهیلا در درگیری به قتل رسیده است.
مأموران پلیس دریافتند مقتول یکسال قبل از شوهرش جدا شده و این آپارتمان را برای زندگیاش اجاره کرده است. همچنین مشخص شد وی از مدتی قبل بهخاطر حضانت تنها فرزندش با شوهر قبلیاش اختلاف شدید داشته است.
بدین ترتیب مأموران به اولین کسی که مظنون شدند شوهر سابق مقتول بود، اما بررسیها نشان داد او در قتل همسر سابقش دست نداشته و شب حادثه هم در محل دیگری بوده است.
رد خون در جستوجوی گوگلی
در گام بعدی مأموران متوجه شدند ساعتی قبل مردی با اداره پلیس تماس گرفته و اعلام کرده صاحبخانه زن فوت شده از او خواسته تا جسد را به بیرون منتقل کند، اما قبول نکرده و تصمیم گرفته موضوع را به پلیس خبر بدهد. با به دست آمدن این اطلاعات، مأموران تحقیقات خود را ادامه دادند و فهمیدند صاحبخانه مقتول که مردی ۵۰ ساله به نام فرمان است از مدتی قبل با مقتول اختلاف داشته و حتی همسایهها هم چند باری صدای درگیری آنها را شنیدهاند. مأموران در بررسیهای فنی دریافتند فرمان چند روز قبل در گوگل جستوجو کرده که چطور آثار کبودی و خونمردگی را از بین ببرد. همچنین در گوشی او فیلمی از درگیریاش با مقتول را پیدا کردند. دلایل، مدارک و تحقیقات میدانی حکایت از آن داشت که فرمان در قتل مستأجرش دست داشته و به همین دلیل هم مأموران او را به عنوان مظنون به قتل بازداشت کردند.
دومین بازداشت
متهم پس از انتقال به اداره پلیس جرم خود را انکار کرد و در ادعایی عامل قتل را مرد جوانی به نام کیوان معرفی کرد. وی گفت: «من با مستأجرم به خاطر پرداخت اجاره و رفت و آمدهایی که به خانهاش میشد، اختلاف داشتم و خبر ندارم چه کسی با گوشی من درباره از بین بردن آثار کبودی جستوجو کرده است. چند روز قبل من با او درگیر شدم و مستأجرم هم به من فحاشی کرد. من از او فیلم گرفتم تا در دادگاه مدرک داشته باشم. من او را به قتل نرساندم، اما قاتل را میشناسم. مقتول با پسر جوانی به نام کیوان ارتباط داشت و شب حادثه هم من دیدم که کیوان از خانه او سراسیمه بیرون آمد. بعد فهمیدم مستأجرم به قتل رسیده است و از دوستم خواستم کمک کند که جسد را به بیرون منتقل کنیم، چون فکر میکردم بهخاطر درگیری که با او داشتم برای من دردسرساز شود.»
با ادعای فرمان، مأموران تحقیقاتی را برای شناسایی کیوان آغاز کردند و متوجه شدند او از مدتی قبل به خانه مقتول رفت وآمد داشته است. در بررسیهای بعدی مشخص شد کیوان سارق سابقهداری است که مدتی قبل از سوی مأموران به اتهام زورگیری بازداشت شده است. بدین ترتیب کیوان از زندان به اداره پلیس منتقل شد، اما در بررسی معلوم شد او قاتل نیست و شب حادثه هم در آن محل نبوده است.
بنابراین تنها مظنون دوباره مورد بازجویی فنی قرار گرفت و در نهایت پس از گذشت نزدیک به یک ماه از حادثه، صبح دیروز در دادسرای امور جنایی تهران به قتل مستأجرش اعتراف کرد. متهم برای تحقیقات بیشتر در اختیار کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی قرار گرفت.
فرمان که پس از گذشت ۲۸ روز وقتی دید نمیتواند مأموران را فریب دهد به قتل مستأجرش اعتراف کرد و گفت در این مدت بهخاطر ترس از قصاص تلاش زیادی کرده تا قتل را به گردن فرد دیگری بیندازد، اما موفق نشد.
چرا فکر میکردی میتوانی مأموران را فریب بدهی؟
چون از قصاص وحشت داشتم. به هر حال میدانم وقتی به قتل اعتراف کنی، اگر نتوانی رضایت اولیای دم را بگیری باید در انتظار چوبه دار باشی. از طرفی هم فکر کردم به خاطر رفتوآمدی که کیوان به خانه سهیلا داشت، میتوانم مأموران را فریب بدهم، چون او سارق سابقهدار بود و این فرضیه برای مأموران پیش میآمد که بهخاطر سرقت دست به قتلزده است.
چرا مستأجرت را به قتل رساندی؟
من قصد نداشتم او را قتل برسانم. چرا باید یک زن تنها را به قتل میرساندم. آن روز به خانهاش رفته بودم تا به او بگویم که خانهام را تخلیه کند، اما با هم درگیر شدیم و ناخواسته او به قتل رسید.
چرا میخواستی خانهات را تخلیه کند؟
سهیلا، زن تنهایی بود و وقتی هم خانهام را به او اجاره دادم، شرط گذاشتم زیاد رفتوآمد و میهمان نداشته باشد، چون خودم زن و بچه دارم و دوست نداشتم افراد غریبه به آنجا رفتوآمد کنند.
مدتی خوب بود، اما از چند ماه قبل متوجه شدم افراد زیادی به خانهاش رفتوآمد میکنند. او جشنهای شبانه میگرفت و باعث آزار و اذیت همسایه و ما میشد. چند باری به سهیلا تذکر دادم و حتی چند روز قبل از حادثه هم در درگیری با من زخمی شده بود.
از شما شکایت نکرد؟
آن شب متوجه شدم که افرادی به خانهاش رفتوآمد دارند که وارد خانهاش شدم و دوباره به او تذکر دادم، اما او گفت اختیار خانهاش را دارد و میخواهد دوستانش را به خانهاش دعوت کند و جشن بگیرد. عصبانی شدم و جسمی را به سویش پرتاب کردم که به او برخورد کرد و زخمی شد. خیلی ترسیدم و بلافاصله او را به بیمارستان رساندم. قرار بود از من شکایت کند، اما با هم کنار آمدیم و قرار شد من او را از خانهام بیرون نکنم و دوباره قرارداد اجاره را بدون افزایش اجاره تمدید کنم تا او از من شکایت نکند.
درباره شب حادثه توضیح بده؟
آن شب هم میهمانی گرفته بود و تعدادی از دوستانش تا نیمه شب در خانهاش بودند. وقتی رفتند، عصبانی شدم و به خانهاش رفتم و با او درگیر شدم. من قصد قتل نداشتم، وقتی با هم درگیر شدیم طبق عادتی که داشتم اولین چیزی که به دستم آمد گلدانی بود که به طرفش پرت کردم. متأسفانه گلدان به سرش برخورد کرد و او روی زمین افتاد.
چرا او را به بیمارستان نرساندی؟
او نفس نمیکشید و فوت کرده بود. البته ساعتی بعد دوباره به خانهاش آمدم و متوجه شدم کار از کار گذشته و او فوت کرده است.
چه شد که از دوستت خواستی جسد را به بیرون منتقل کنید؟
وقتی فهمیدم به قتل رسیده، خیلی ترسیدم و با دوستم تماس گرفتم تا با هم جسد را به بیرون منتقل کنیم، چون میخواستم ردی از خودم به جای نگذارم. به دوستم گفتم که سهیلا را پسر مورد علاقهاش به قتل رسانده، اما، چون من با او درگیری داشتهام برایم دردسرساز میشود، اما او ترسید و به من کمک نکرد و به پلیس خبر داد.
عذابوجدان نداشتی؟
از همان شب اول عذابوجدان داشتم و هر شب کابوس میدیدم، اما بهخاطر ترس از قصاص داستانسرایی میکردم.
منبع: روزنامه جوان
نظرات و دیدگاهها
هیچ نظری برای این خبر ارسال نشده است؛
شما نفر اول باشید.