اعتمادآنلاین | زوج جوانی که پس از گذشت دو سال از زندگی مشترک، کارشان به طلاق کشیده بود بار دیگر با هم ازدواج کردند. آنها از آنجا که بهشدت به هم علاقهمند بودند تنها یکسال بیشتر بدون هم دوام نیاوردند. این زوج بار دیگر پای سفره عقد نشستند و زندگی خود را آغاز کردند؛ اما کار آنها برای بار دوم به دادگاه خانواده کشیده شد.
به گزارش جام جم، مرد جوان زمانی که در مقابل قاضی دادگاه خانواده قرار گرفت درباره ماجرای زندگیاش گفت: آقای قاضی، من و رزیتا نمیتوانیم در کنار هم زندگی کنیم. ما هیچ تفاهمی با هم نداریم. ازهمان اول هم نباید با هم ارتباطی برقرار میکردیم. وقتی به خواستگاریاش رفتم دو برادر و مادر رزیتا کلی سنگ جلوی پایم گذاشتند. آنقدر شرط و شروط تعیین کردند که مجبور شدم برای عمل به آن همه شرط و شروط سه سال تمام بعد از عقد، جشن عروسی را برگزار نکنم. خانه، حقوق، کار، هدیه و خیلی چیزهای دیگر را باید را تهیه و بعد در کنار همسرم زندگی را آغاز میکردم. از طرف دیگر خانواده من مرتب با رزیتا و خانوادهاش درگیر بودند. سه سال تمام مرتب با خانوادههایمان جنگیدیم تا اینکه در نهایت جشن عروسیمان برگزار شد، اما بعد از عروسی حالا این رزیتا بود که هر روز به بهانهای دعوا بهراهمیانداخت. ظرف میشکست و جیغ و داد و فریاد میکرد؛ اما از آنجا که دوستش داشتم قهر و دعواهای ما بیشتر از چند ساعت طول نمیکشید، ولی بازهم دعوا شروع میشد. کشمکشهای ما آنقدر زیاد شد که پای خانوادهها وسط کشیده شد. بعد از آن با فشارهای خانوادههایمان به دادگاه خانواده رفتیم و از هم جدا شدیم. یکسال از هم جدا بودیم اما چون عاشق بودیم نتوانستیم دوام بیاوریم. بازهم با هم آشتی کردیم و اینبار هم با مخالفتهای سرسخت اطرافیان دوباره ازدواج کردیم. ۱۵ماه است که از دومین ازدواجمان میگذرد ولی هیچ چیزی درزندگی ما تغییر نکرده است. رزیتا همان زن سرکش و لجباز است که زندگی رابه میدان جنگ تبدیل کرده است. برای همین خسته شدم. بازهم میخواهم از همسرم جدا شوم ولی این بار برای همیشه؛ دیگر نمیخواهم او را در کنار خودم ببینم.
در ادامه زن جوان نیز به قاضی گفت: هومن فقط ازمن بدگویی میکند. انگاررفتارهای خودش رابه یاد نمیآورد. توهینهایش، سرکوفتهایی که همیشه درموردخانوادهام به من میزد،هربار دعوایمان میشود پای خانواده مراوسط میکشد وبه مادرم و برادرهایم توهین میکند،همیشه حرف حرف خودش است وبا اینکه ادعا میکند عاشقم است ولی یکبار هم نشده به حرف ونظر من اهمیتی بدهد. من هم از زندگی و دعوا با این مرد لجباز خسته شدم و اینبار میخواهم برای همیشه از او جدا شوم. دیگر هم دلتنگش نخواهم شد. در پایان قاضی تلاش کرد این زوج را ازجدایی منصرف کند، اما تلاشهایش بینتیجه ماند و درنهایت حکم طلاق برای بار دوم برای این زوج صادر شد.
برچسبها
دادگاه خانواده
نظرات و دیدگاهها
هیچ نظری برای این خبر ارسال نشده است؛
شما نفر اول باشید.