به گزارش خبرنگار جنایی رکنا، ساعت 17 روز چهارشنبه 11 بهمن ماه خبر درگیری و نزاع خونین بین چند پسر جوان توسط یک مرد به پلیس گزارش شد که پس از اعزام ماموران کلانتری 152 خانی آباد مشخص شد فرد تماس گیرنده با پلیس خودش یکی از شرکت کنندگان در آن نزاع دسته جمعی بوده است.
بررسی های ابتدایی ماموران در صحنه نشان از آن داشت که هر 5 نفر حاضر در صحنه از اتباع هستند که به خاطر
چشم در چشم شدن که بین آنها رخ داده با هم درگیر و یکی از این پسرهای جوان که 18 سال بیشتر نداشت بر اثر اصابت چاقو به سرش توسط عوامل اورژانس به بیمارستان بهارلو منتقل و در نهایت بعد از 3 روز به دلیل شدت جراحت وارد شده به کام مرگ فرو می رود.
پس از انجام تحقیقات اولیه توسط کارگاهان اداره 10 پلیس آگاهی 2 مضنون اصلی این پرونده را از روی پلاک موتورسیکلتشان شناسایی و بازداشت کردند تا اینکه پس از تایید مرگ پسر جوان توسط پزشکان بیمارستان، گزارش قتل در ساعت 3 بامداد روز 14 بهمن ماه خبر به بازپرس
محمدمهدی براعه از شعبه سوم دادسرای امور جنایی اعلام شد تا وی به همراه تیم بررسی صحنه جرم برای روشن شدن زوایای پنهان در این قتل خونین در بیمارستان و محل جنایت حاضر شوند.
تحقیقات اولیه نشان از این داشت که 2 متهم اصلی هنگامی که در پارک ولایت مشغول پارک موتورسیکلتشان بودند با 3 پسر جوان روبرو شده و ، با هم درگیر و سپس با ضربات چاقو به هم حمله میکنند که در نهایت دراین بین پسر 18 ساله به نام سینا مجروح و پس از انتقال به بیمارستان بعد از 3 روز به کام مرگ فرو می رود.
صبح امروز 15 دی ماه پس از اینکه متهم ردیف سوم این پرونده قتل توسط ماموران کلانتری 152 بازداشت شد همراه 2 همدست دیگرش برای تحقیقات به دادسرای امور جنایی تهران منتقل شدند.
در بازجویی های ابتدایی از این 3 متهم مشخص شد تمام اعضای درگیر شده در این
نزاع دسته جمعی از اتباع و 2 نفرشان برادر هستند.
متهم اصلی در اعترافات خود به بازپرس براعه گفت: من و پسر عمویم حمید بعد از اینکه کارمان تمام شد برای قدم زدن و تفریح وارد پارک ولایت که نزدیک خانه مان است شدیم، مشغول پارک کردن موتورمان بودیم که 3 پسر جوان کم سن و سال از کنار ما رد شدند و در حین رفتن باهم چشم در چشم شدیم همین موضوع مرا عصبانی کرد و دلیل نگاه کردنش را پرسیدم که سوال من باعث شروع درگیری بین ما شد.
شعبه 3 دادسرای امور جنایی تهران
آرمان،رضا و رسول 3 متهمی هستند که باهم 2 تا 3 سال تفاوت سنی دارند، رضا و رسول برادر هستند، رضا برادر کوچکتر از متهمین اصلی این پرونده قتل خونین است !
چند سال داری؟
27 سال
مجرد هستی؟
خیر
شغل؟
در یک کارگاه گلدوزی کار میکنم
اهل کدام منطقه تهران هستی؟
جنوب غربی تهران
در خصوص روز حادثه برای ما تعریف کن چه شد که بازداشت شدی؟
من در این درگیری هیچ نقشی نداشتم، وقتی برادرم را دستگیر کردند به همراه او مادر و پدرم هم به کلانتری رفتند، با موتور رضا برای بردن آنها پیش پلیس رفته بودم که مرا هم بازداشت کردند.
یعنی روز درگیری در صحنه جرم نبودی؟
نه در آن ساعت من داخل کارگاه مشغول به کار بودم و برای این ادعایم شاهد دارم
وقتی برای بردن خانواده ات پیش پلیس رفتی متوجه شدی که برادرت به جرم قتل بازداشت شده ؟
بله
فکرش را می کردی برادرت دست به قتل زده باشد؟
نه، رسول به من گفته که برای کمک کردن به آروین به پارک رفته و نقشی در این درگیری نداشته است.
بازپرس براعه پس از شنیدن اظهارات این متهم و شهادت صاحب کارگاه مبنی بر حضور رسول در ساعت وقوع جرم در کارگاه دستور آزادی وی را صادر و متهم دوم یعنی رضا و صاحب موتورسیکلت هدف تحقیق قرار گرفت.
متهم ردیف دوم
چند سال داری؟
متول سال 1378 هستم و برادر کوچکتر رسول هستم
متاهلی یا مجرد؟
مجرد
میزان تحصیلاتت چیست؟
بی سواد هستم
چندمین فرزند خانواده هستی؟
سوم
سابقه داری؟
خیر
شغلت چیست؟
خیاط هستم
چند سال است که به ایران آمده اید؟
فکر می کنم سال 1390 بود که با خانواده ام برای زندگی کردن و کار به ایران آمدیم
به چه جرمی بازداشت شدی؟
مشارکت در قتل
با قاتل چه نسبتی داری؟
از بچه های یک محله هستیم
زمان وقوع جرم کجا بودی؟
تازه از سر کار به خانه برگشته بودم که آروین با من تماس گرفت و از من خواست به پارک ولایت بروم
قبل از اینکه به پارک بروی نپرسیدی برای چه موضوعی از تو کمک خواسته است؟
گفت که با چند نفر دعوایش شده و آنها با چاقو او را زخمی کرده اند
بعد چه شد؟
وقتی آروین تلفن را قطع کرد من هم سریع سوار موتورم شدم و خودم را به آدرسی که گفته بود رساندم، متوجه شدم چند نفر دور آروین جمع شده اند، خودم را نزدیک آروین رساندم، پایه چپش خونریزی داشت ، مشغول رسیدگی به او بودم که یکی از پسرهایی که آروین با آنها درگیر شده بود از من سراغ موبایلش را گرفت، من متعجب نگاه کردم و پرسیدم مگه گوشی شما دست دوست من است؟همین لحظه بود که آروین گوشی رو از جیبش بیرون آورد و تحویل او داد.
متهم در ادامه گفت: همان پسری که موبایلش را به او داده بودم به پلیس زنگ زد و خبر این درگیری را اعلام کرد و وقتی داشتم آروین را سوار موتورم می کردم تا به بیمارستان برسانمش از پلاکم عکس گرفت، من همان لحظه به او گفتم مشکلی با عکس گرفتنت ندارم اگه من خلافکار بودم حتما پلاک موتورم را مخدوش می کردم!این را گفتم و آروین را به اولین بیمارستان که در نزدیکی ما بود رساندم.
بعد چه کردی؟
وقتی آروین را به بیمارستان بردم، خودم به خانه برگشتم که ماموران آمدند و مرا بازداشت کردند.
بازپرس محمدمهدی براعه در خصوص اعلام جرم این متهم گفت:حسب گزارش ضابطین، اظهارات متهم و شاکی پرونده متهم به مشارکت در نزاع دسته جمعی منجر به قتل شناخته شد و برای تکمیل تحقیقات تحویل کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی شد.
متهم ردیف اول
بعد از تفهیم اتهام 2 برادر توسط بازپرس ویژه قتل، نوبت به متهم اصلی پرونده رسید، این پسر 21 ساله از لحظه وقوع جرم گفت: من به همراه پسرعمویم برای تفریح به پارک رفته بودیم که مقتول و 2 نفر از دوستانش به ما نزدیک شدند باهم چشم در چشم شدیم و او یکدفعه چاقوی ضامن دار کوچکی که دسته ای فلزی داشت را از جیبش بیرون آورد و به سمت من حمله کرد، از حرکاتشان معلوم بود که مست هستند و متوجه کارهایی که می کنند نیستند من اول در برابرشان مقاومت کردم ، او چند بار با لبه تیز چاقویش به سینه و پای من ضربه زد که از همان ناحیه دچار خونریزی شدم.
متهم در ادامه گفت: در همین لحظه بود که از شدت عصبانیت با زور چاقویش را از دستش بیرون کشیدم و با همان چاقو به سرش ضربه زدم، اصلا قصد کشتنش را نداشتم فقط می خواستم از خودم دفاع کنم.
چند ضربه به او زدی؟
فقط یک ضربه
چاقو را چه کار کردی؟
همان جا در پارک انداختم نمی دانم کجاست
دوستان دیگر مقتول هم زخمی شدند؟
نمی دانم اصلا در آن لحظه تمرکز نداشتم
چرا گوشی موبایل آنهادر جیب تو بود؟
نمی دانم، فکر کردم گوشی خودم است که روی زمین افتاده است.
سابقه داری؟
نه
بازپرس محمدمهدی براعه از شعبه 3 دادسرای امور جنایی تهران پس از شنیدن اظهارات آخرین متهم ، با توجه به گزارش مرجع انتظامی، صورت جلسه بررسی صحنه جرم، شکایت شاکیان پرونده، اظهارات متهم مبنی بر انجام قتل و فوت قربانی مجرم شناخته شده و تحویل اداره 10 پلیس آگاهی شد.
نظرات و دیدگاهها
هیچ نظری برای این خبر ارسال نشده است؛
شما نفر اول باشید.