به گزارش رکنا، اردیبهشت ماه امسال زن جوانی به پلیس آگاهی پاکدشت رفت و از ناپدید شدن همسر 53 سالهاش به نام فرهاد خبر داد.
وی گفت: همسرم راننده پژو است و با ماشین مسافر کشی میکند. او دیروز صبح برای کار از خانه بیرون رفت و دیگر باز نگشت. گوشی موبایلش خاموش شده و نگران او هستم.
با این شکایت تلاش برای افشای راز ناپدید شدن مرد راننده آغاز شد. ماموران در نخستین گام از تحقیقات به بررسی فهرست مکالمات تلفنی فرهاد پرداختند و دریافتند آخرین بار با پسر ۲۲ سالهای به نام اشکان تماس داشته است.
ردیابی مادر و پسر
ماموران در گام دیگری از تحقیقات به استعلام شماره پلاک خودرو فرهاد پرداختند و خودرو فرهاد را که مقابل خانهای در پاکدشت پارک شده بود شناسایی کردند.ماموران با تکمیل تحقیقات دریافتند فرهاد آخرین بار به خانه یک مادر و پسر رفته بود.
با افشای این ماجرا مشخص شد پسری که مرد راننده به خانه وی رفته بود اشکان است.
به این ترتیب پسرجوان و مادرش تحت بازجویی قرار گرفتند.
اعتراف به جنایت
زن ۵۰ ساله به ماموران گفت: من شاغل هستم و با پسرم زندگی می کنم. من بیشتر اوقات برای رفتن به محل کارم ماشین کرایه میکنم .به تازگی پسرم قصد داشت یک خودرو بخرد. وقتی سوار ماشین فرهاد شدم و با او صحبت کردم فهمیدم قصد دارد ماشینش را بفروشد. به همین خاطر برای معامله ماشین او را به خانهام دعوت کردم.
وی ادامه داد: پسرم و فرهاد در حال صحبت درباره قیمت ماشین بودند و من به سرویس بهداشتی رفته بودم که وقتی بازگشتم متوجه درگیری میان آنها شدم .پسرم سیمی را دور گردن فرهاد پیچید و او را خفه کرد. من که ترسیده بودم شبانه همراه پسرم جسد را به حاشیه پاکدشت بردیم و رها کردیم.
به دنبال اظهارات این زن جسد مرد راننده کشف و به
پزشکی قانونی منتقل شد.
پسر جوان به ناچار به قتل اعتراف کرد و گفت: من با افراد زیادی در رفت و آمد هستم و شخصیت ها را به خوبی میشناسم. آن روز فرهاد برای معامله ماشین به خانهمان نیامده بود. من متوجه شدم او به مادرم نظر دارد .به همین خاطر عصبانی شدم و کنترل اعصابم را از دست دادم و او را خفه کردم .بعد از قتل مادرم در حمل جسد به من کمک کرد.
پسرجوان به بازسازی صحنه جرم پرداخت و پروندهاش با صدور
کیفرخواست به شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد و وی و مادرش از خود دفاع کردند.
در دادگاه
در ابتدای جلسه فرزندان قربانی درخواست
قصاص را مطرح کردند.
وقتی اشکان روبه روی قضات ایستاد ادعای عجیبی را مطرح کرد و گفت: من فرهاد را قربانی غیرتم کردم.
وی در تشریح جزییات ماجرا گفت: آن روز فرهاد به خانه مان آمده بود تا ماشینش را از او بخرم. وقتی سر معامله با هم توافق کردیم ، من به پارگینگ رفتم تا مدارکم را از ماشین بیاورم. اما وقتی برگشتم با صحنه بدی روبه رو شدم. فرهاد و مادرم را در شرایط بدی دیدم. من که شوکه شده بودم مادرم را به داخل اتاق هل دادم و سیم شارژر را که روی زمین افتاده بود دور گردن فرهاد پیچیدم.
وی ادامه داد: آنقدر عصبانی بودم که کنترلی بر رفتارم نداشتم. من وقتی به خودم آمدم که فرهاد دیگر نفس نمی کشید. من قتل او را قبول دارم و پشیمان هم نیستم. مادرم فقط در حمل جسد به من کمک کرد.
سپس زن 50ساله که با قرار وثیقه آزاد بود روبه روی قضات ایستاد و اتهام معاونت در قتل را نپذیرفت.
وی گفت: من به سرویس بهداشتی رفته بودم که پسرم و فروشنده ماشین با هم درگیر شدند و پسرم او را کشت. من علت درگیری آنها را نمی دانستم.
این زن اما در بخش دیگری از دفاعیاتش اظهارات متفاوتی را مطرح کرد و گفت: وقتی فرهاد و پسرم با هم درگیر شدند،اشکان مرا به داخل اتاق خواب هل داد و در را به رویم قفل کرد. من فقط صدای درگیری آنها را می شنیدم. حتی نمی توانستم از اتاق خارج و مانع دعوای آنها شوم.وقتی پسرم در را باز کرد که فرهاد مرده بود. من از ترسم به پسرم در حمل جسد کمک کردم. اما دستی در قتل نداشتم و نمی دانم انگیزه درگیری چه بود.
در پایان جلسه قضات وارد شور شدند تا رای صادر کنند.
نظرات و دیدگاهها
هیچ نظری برای این خبر ارسال نشده است؛
شما نفر اول باشید.