به گزارش رکنا، رسیدگی به این پرونده از شهریورماه سال 96 به دنبال کشف بقایای جسد یک مرد جوان در حاشیه جاده هراز آغاز شد. شواهد نشان می داد مدت زیادی از مرگ گذشته و
جسد متلاشی شده است. جسد با دستور قضایی به پزشکی قانونی منتقل شد و کارشناسان پزشکی قانونی علت مرگ را خفگی اعلام کردند. در حالی که تلاش پلیس برای افشای هویت قربانی آغاز شده بود مرد میانسالی به پلیس آگاهی رفت و از ناپدید شدن پسر جوانش به نام کامران خبر داد. شواهد نشان می داد پسر جوان چند روز بود به طرز مرموزی ناپدید شده و یک دختر با خانواده او تماس گرفته و در ازای آزادی اش پول خواسته بود.
نشانی هایی که مرد میانسال از پسرش ارائه داد با نشانی های جسد ناشناس مطابقت داشت. به این ترتیب مرد میانسال به
پزشکی قانونی رفت و جسد پسرش را شناسایی کرد.
ملاقات شوم با مادر و دختر
در حالی که تحقیقات برای کشف راز این جنایت ادامه داشت پلیس رد یک مادر و دختر را دراین ماجرا یافت و فهمید کامران آخرین بار به ملاقات آنها رفته بود.
آنها بازداشت شدند و دخترجوان لب به اعتراف گشود.
وی گفت: در دور دورهای شبانه با مقتول آشنا شدم و بعد از آن باهم دوست شدیم. چون پسر پولداری بود با مادرم نقشه کشیدیم تا او را گروگان بگیریم و در مقابل آزادیاش از خانوادهاش پول بخواهیم. من طبق نقشه او را به خانه دعوت کردم و در قهوهاش
قرص خواب اور ریختم. ما با تلفن او به خانواده اش زنگ زدیم و برای آزادی او نیم میلیارد تومان پول خواستیم.
اعتراف به شکنجه مرگبار
مادر دختر جوان، قتل کامران را گردن گرفت و گفت: دخترم به من گفته بود با پسری دوست شده که ماشین تیگو دارد. به دخترم گفتم او را به خانه بیاورد تا از او
اخاذی کنیم. ما به او قهوه مسموم خوراندیم و کارت عابربانکش را گرفتیم اما او رمز را اشتباهی به ما داد. ما 3 شبانه روز او را در خانه مان نگه داشتیم اما مقاومت کرد. او رمز کارت را اشتباه به ما می داد. من او را با اتوی داغ شکنجه کردم اما باز هم رمز کارتش را نگفت.
وی ادامه داد: خانواده او هم در پرداخت نیم میلیارد تومان پول تعلل میکردند و قصد داشتند با پلیس تماس بگیرند. به همین خاطر عصبانی شدم و با کشیدن کیسه پلاستیکی روی سرش او را خفه کردم. بعد از 3 روز وقتی دیدم جسد در حال متعفن شدن است او را با ساتور تکه تکه کردم و بقایای جسد را داخل ساک گذاشتم و در جاده هراز رها کردم. من چاقو و ساتور را نیز در قلعه حسن خان انداختم.
با اعتراف های این مادر و دختر آنها در شعبه دوم دادگاه کیفری محاکمه شدند.
نخستین دادگاه
در آن جلسه دختر جوان گفت: از وقتی مادرم درجریان دوستی من با کامران قرار گرفت از من خواست اورا به خانه ببرم. ما قبلاً نیز با همین شیوه از یک مرد 60 میلیون تومان اخاذی کرده بودیم. من به خواسته مادرم کامران را به خانه مان بردم و دست وپای او را بستم. حتی وقتی مادرم کیسه پلاستیکی را روز سر کامران کشید آن را پاره کردم تا نفس بکشد اما روز بعد دیدم مادرم او را کشت. من واقعا در قتل پسر جوان دستی نداشتم. مادر وی نیز قتل را گردن گرفت.
حکم قطعی قصاص برای زن جنایتکار
در پایان جلسه قضات زن میانسال را به
قصاص و دخترش را به 20 سال زندان محکوم کردند.
پرونده در دیوان عالی کشور تحت رسیدگی قرار داشت که از زندان خبر رسید زن میانسال به خاطر سکته قلبی جان سپرده است. با مرگ این زن قضات دیوان عالی کشور حکم زندان دختر جوان را شکسته و اعلام کردند مجازات وی کافی نیست و لازم است او بار دیگر در شعبه همعرض محاکمه شود.
دومین محاکمه بعد از مرگ عامل جنایت
دختر جوان این بار در شعبه نهم دادگاه کیفری یک استان تهران از خود دفاع کرد.
در ابتدای جلسه پدر قربانی که لباس سفید بر تن داشت در جایگاه ویژه ایستاد و گفت: تا زمانی که لباس سفید بر تن دارم برای قاتل پسرم حکم قصاص می خواهم. وی با اشاره به متهمه گفت: این دختر،پسرم را با بی رحمی کشته و باید قصاص شود.
سپس دختر جوان روبه روی قضات ایستاد و گفت: باور کنید من در قتل کامران دستی نداشتم. قبول دارم دست و پای او را بستم و با سرنگ به او قرص خواب آور خوراندم اما مادرم او را کشت و من بی گناهم.
افشای جنایت قدیمی
دختر جوان همچنین پرده از جنایتی دیگر که مادرش سالها قبل رقم زده بود برداشت و گفت: پدر و مادرم همیشه با هم اختلاف داشتند. وقتی من نوجوان بودم مادرم طی نقشه ای پدرم را کشت و رضایت اولیای دم را جلب کرد. اما ما به خاطر آبرویمان این راز را برملا نکردیم و به همه گفتیم پدرمان به خاطر سکته قلبی فوت شده است. مادرم چند سال بعد دوباره ازدواج کرد.من از ترسم مادرم حرف او را گوش می کردم.
با پایان دفاعیات دختر جوان، قضات وی را به 25 سال زندان محکوم کردند.این حکم در دیوان عالی کشور مهر تایید خورد و قطعی شد.
درخواست دیه از صندوق بیت المال
در حالی که 6 سال از جنایت گذشته بود پدر کامران به دادگاه کیفری یک استان تهران رفت و درخواست دیه را مطرح کرد.
وی به قضات دادگاه گفت: شش سال از مرگ هولناک پسرم گذشته است. قاتل او در زندان فوت شده و حالا می خواهم تا دیه از صندوق بیت المال به ما پرداخت شود.
این مرد ادامه داد: طبق محاسبات ما و بر اساس تاریخی که پسرم ناپدید شد او در ماه حرام کشته شده است. به همین خاطر تقاضا دارم طبق قانون دیه پرداخت شود.
در پایان جلسه قضات وارد شور شدند تا رای صادر کنند.
نظرات و دیدگاهها
هیچ نظری برای این خبر ارسال نشده است؛
شما نفر اول باشید.