اعتمادآنلاین | به خاطر رفتارهای نامادری ام از همه زن ها متنفر شده بودم به گونه ای که وقتی یک روز زنی را شبیه او دیدم،دیگر نتوانستم خودم را کنترل کنم. آن زن را به بهانه بازدید از بخاری فروشی به خانه کشاندم و ...
به گزارش روزنامه خراسان،نوجوان 17 ساله ای که به اتهام زورگیری و تبهکاری دستگیر شده است، درباره سرگذشت کینه توزانه خود به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری طبرسی شمالی مشهد گفت: یک سال بیشتر نداشتم که مادرم بر اثر ابتلا به سرطان درگذشت و پدرم در مدت کوتاهی با زن جوان دیگری ازدواج کرد. او سرپرستی من و برادرم را به عهده گرفت اما زمانی که خودش صاحب فرزند شد،دیگر هیچ اهمیتی به من نمی داد. برادرم که بزرگ تر بود، به سرکار رفت و زندگی مستقلی تشکیل داد ولی من باید رفتارهای نامادری ام را تحمل می کردم. او برای من غذا درست نمی کرد و کتکم می زد حتی یک بار به خاطر شکستن بشقاب مرا چند ساعت در اتاق تاریک زندانی کرد به گونه ای که در 5 سالگی فهمیدم کسی مرا دوست ندارد!پدرم نیز درگیر اعتیاد بود و فقط حرف های همسرش را باور می کرد. خلاصه رفتارهای خشن و توهین آمیز نامادری ام موجب شد تا نفرتی عجیب از زنان پیدا کنم وآن ها را به چشم دشمن می نگریستم تا این که مدتی قبل یکی از دوستانم که چند سال از من بزرگ تر است ادعا کرد که برخی کالاهای ارزان قیمت را در سایت های واسطه گری خریداری می کند و سپس به مبلغ بیشتری به فروش می رساند!و این گونه درآمد کسب می کند!من هم به تقلید از او همین کار را کردم وکالاهایی را به زنان می فروختم اما یک روز زنی شبیه نامادری ام را دیدم که سفارش بخاری داده بود. انگار همه نفرت ها در وجودم لبریز شد وتصمیم به عقده گشایی گرفتم. آن زن را به بهانه بازدید بخاری به منزل کشاندم و با همه احساس نفرتم او را تهدید کردم تا با ترساندن او، از زنان انتقام بگیرم. دو بار دیگر هم زمانی که در خانه تنها بودم با گذاشتن آگهی فروش پتو و بخاری در سایت واسطه گری، زنان را به خانه می کشاندم و با ترساندن آن ها عقده گشایی می کردم!
ولی چند روز قبل هنگامی که خیلی بی پول بودم و گوشی تلفنم خراب شده بود،کارت بانکی پسر همسایه را به زور از او گرفتم که مشغول خرید کالا از فروشگاه بود. سپس با رمز بانکی که با تهدید از او گرفته بودم به یک موبایل فروشی رفتم و ابتدا یک گوشی خریدم و بقیه پول را هم مقداری خوراکی گرفتم! ولی خیلی زود پدر آن کودک از من شکایت کرد و نیروهای کلانتری طبرسی شمالی مرا دستگیر کردند. با وجود این دوست ندارم به خانه نامادری ام بازگردم چرا که ...
با توجه به ارتکاب جرایم خاص از سوی این نوجوان17 ساله،وی با دستور قضایی روانه کانون اصلاح و تربیت شد تا بررسی های پلیس درباره جرایم احتمالی دیگر وی ادامه یابد.
ماجرای واقعی با همکاری پلیس پیشگیری خراسان رضوی
برچسبها
زورگیری
انتقام گیری
نظرات و دیدگاهها
هیچ نظری برای این خبر ارسال نشده است؛
شما نفر اول باشید.