اعتمادآنلاین | حمیده و جابر پس از هشت سال زندگی مشترک در نهایت کارشان به دادگاه خانواده تهران کشیده شد. آنها که بر سر تماشای تلویزیون با یکدیگر دعوا داشتند، تصمیم گرفتند برای همیشه از هم جدا شوند. مرد جوان همیشه میخواست اخبار ببیند و همسرش هم به سریال و فیلم علاقه داشت. درنهایت همین درگیری زندگی این زوج جوان را به دادگاه خانواده کشاند.
به گزارش جام جم، زن جوان وقتی مقابل قاضی دادگاه خانواده قرارگرفت، درباره علت دادخواست طلاق خود گفت: سالهاست با این مرد زندگی میکنم او حرف اول را در خانه میزند. همیشه از کارها و خودخواهیهایش شاکی بودم. تا اینکه آخرین بار سر تماشای تلویزیون با هم دعوایمان شد و به پیشنهاد طلاق انجامید. جابر از صبح تا شب که سرکار است. وقتی هم برمیگردد جلوی تلویزیون مینشیند و تا نیمههای شب اخبارهای مختلف را دنبال میکند. حتی روزهای تعطیل هم جلوی تلویزیون لم میدهد و اخبار میبیند. بارها از او خواستم و با ذوق و شوق به او گفتم بیا با هم فیلم ببینیم اما هر بار مسخرهام کرده است. او حتی اگر دو روز هم درخانه باشد، مرتب اخبار میبیند. تا اینکه من هم دیگر از او نخواستم در کنار هم فیلم یا سریال ببینیم اما از یکجایی به بعد خودم هم خسته شدم. به او گفتم حداقل اجازه بده که من هم سریالهایم را تماشا کنم. او مرتب غر میزند که این سریالها به درد نمیخورد؛ اخبار گوش بده که کمی اطلاعات بهدست بیاوری. در صورتیکه ما باید به سلیقههای هم احترام بگذاریم ولی او مرتب مرا مسخره میکند که وقتت را پای این فیلمها و سریالها تلف میکنی. در صورتیکه به نظرم اوست که وقتش را با اخبار تلف میکند ولی هیچوقت مسخرهاش نمیکنم. درگیری ما سر این مسأله هرشب ادامه پیدا کرد تا اینکه چند شب پیش این دعوا شدید شد. من میخواستم سریالم را تماشا کنم. جابر هم طبق معمول کنترل تلویزیون را گرفته بود و اخبار نگاه میکرد. من این بار سر حرفم ایستادم؛ بالاخره جابر آن روی خودش را نشان داد و با داد و فریاد کنترل را به سمت تلویزیون پرت کرد. تلویزیون شکست. حتی همسایهها هم متوجه داد و فریاد ما شدند. از آن شب به بعد تصمیم گرفتم برای همیشه از این مرد جدا شوم.
در ادامه شوهر این زن نیز به قاضی گفت: آقای قاضی این زن به خاطر لجبازی زندگیمان را نابود کرد.هر شب غر میزند که چرا با او فیلم و سریال نمیبینم. در صورتیکه این اصلا جزو علاقههای من نیست، چرامن باید به علاقه او احترام بگذارم ولی او به سلیقه من توجه نمیکند. من از صبح تا شب سرکارم. درصورتیکه همسرم در خانه است و وقت دارد هرچه دلش میخواهد تماشا کند. من فقط چند ساعت در شب تلویزیون نگاه میکنم. این کار مرا آرام میکند ولی با آن همه خستگی باید با همسرم سر تماشای تلویزیون دعوا کنم. من هم دیگر تحمل ندارم و میخواهم از او جدا شوم. همسرم به خاطر این موضوع و خواسته خودش زندگی ما را به جهنم تبدیل کرده و من هم دیگر علاقهای ندارم با او زیر یک سقف زندگی کنم.
در پایان نیز قاضی سعی کرد این زوج را از جدایی منصرف کند ولی وقتی اصرار آنها را دید رسیدگی به این پرونده را به جلسه آینده موکول کرد و از این زوج خواست که با یک مشاوره خانواده مشورت کنند.
برچسبها
دادگاه خانواده
نظرات و دیدگاهها
هیچ نظری برای این خبر ارسال نشده است؛
شما نفر اول باشید.