حوادث

به‌روزترین و معتبرترین سایت و مجله خبری حوادث ایران و جهان
پوشش کامل اخبار حوادث از تمام خبرگزاری‌ها و پورتال‌های خبری

11 اسفند 1402 - 20:39

قتل در فیروزکوه / جنایت در خانه ویلایی

مرد جوان که 6 سال بعد از فرار همسرش از افغانستان ،رد وی را در فیروزکوه یافته بود به خانه او حمله کرد و دست به جنایت زد.

به گزارش رکنا، رسیدگی به این پرونده از فروردین 1400  به دنبال وقوع درگیری خونین در خانه ای ویلایی در فیروزکوه آغاز شد.
بررسی ها نشان می داد  3 مرد افغان به خانه ویلایی حمله کرده و یک زن و مرد را زخمی کرده اند.زن و مرد جوان به بیمارستان منتقل شدند اما ساعتی بعد مرد 39ساله به نام رحمان به خاطر شدت خونریزی جان سپرد.زن جوان به نام آفتاب  که وی نیز زخمی شده بود شوهر سابقش به نام کریم و برادر و پسرعموی وی به نام های سعید و دوشنبه را عاملان جنایت معرفی کرد.
این مرد  مدعی است همسرش یک روز بعد از عقد با مرد غریبه  گریخته و زندگی پنهانی در پیش گرفته بود.
ردیابی عامل جنایت
با اطلاعاتی که زن جوان به ماموران داده بود سه متهم
شناسایی و بازداشت شدند و کریم در همان ابتدا به قتل رحمان با انگیزه ناموسی اعتراف کرد و مدعی شد در جریان قتل ،برادر و پسرعمویش نقشی نداشته اند.
فرار شش ساله عروس
وی در تشریح ماجرا گفت: سال 94 من و آفتاب در افغانستان با هم عقد کردیم.  اما فردای آن روز آفتاب و رحمان باهم فرار کردند و به قندهار رفتند .در حالی که در یک قدمی آنها بودم توانستند به ایران فرار کنند. بعد از دوسال فهمیدم در ایران خانه ای گرفته اند و باهم زندگی می کنند و دو فرزند هم دارند. من از برادر و پسرعمویم خواستم تا برای برگرداندن همسرم مرا همراهی کنند . وقتی به آنجا رفتیم با رحمان درگیر شدیم و او را کشتم.
رحمان به  بازسازی صحنه جرم  پرداخت و در شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان تهران پای میز محاکمه ایستاد.
نخستین دادگاه
در ابتدای جلسه اولیای دم برای کریم قصاص خواستند.
 خواستار اشد مجازات برای دو متهم دیگر پرونده شدند.
وقتی  کریم روبه روی قضات ایستاد گفت: من اتهام قتل را قبول دارم .اما من برای برگرداندن  همسرم به خانه آنها رفته بودم و قصد کشتن رحمان را نداشتم. اما او با اسلحه به سمت من شلیک کرد و من برای دفاع از جان خودم و برادر و پسرعمویم او را زدم.
سپس سعید و دوشنبه به جایگاه رفتند و اظهارات کریم را تایید کردند و گفتند دستی در قتل نداشته اند.
قضات دادگاه ادامه جلسه را به بعد موکول کردند.
دومین دادگاه
در دومین جلسه دادگاه اولیای دم گفتند  به هیچ عنوان حاضر به گذشت و مصالحه نیستند و قصاص می خواهند.
وقتی کریم روبه روی قضات ایستاد گفت: من زنم را دوست  داشتم و دارم و اگر حکم قصاص برایم صادر نشود می خواهم با آفتاب زندگی کنم. او زن قانونی و شرعی من است. ما سال 94 باهم عقد کردیم و در مقابل هم خواهرم با  برادر او ازدواج کرد. اما فردای آن روز آفتاب و رحمان فرار کردند و من از آن زمان تا فروردین 1400 به دنبال او بودم. با اینکه او حالا یک دختر و پسر دارد اما طبق رسم ما پسر او به وراث پدری اش می رسد و دخترش به آفتاب  تعلق می گیرد و من حاضرم با همین وضعیت با او زندگی کنم.
سپس سعید به دفاع پرداخت و گفت: وقتی ما وارد خانه شدیم رحمان با تفنگش گلوله ای به پای من شلیک کرد و من روی زمین افتادم .بعد هم گلویم را گرفت و داشتم خفه می شدم که کریم به دادم رسید و او را با چاقو زد.
دوشنبه هم گفت: من می خواستم با میانجیگری مشکل را حل کنم اما کار به درگیری مسلحانه کشیده شد.
در این میان کریم گفت: من اگر می خواستم  رحمان را بکشم همان ابتدا با گلوله کارش را تمام می کردم. من رفته بودم تا مسالمت آمیز همسرم را پس بگیرم که کارمان به درگیری کشیده شد.
قاضی گفت: اگر  قصد قتل نداشتی چرا 20 ضربه چاقو به مقتول زدی و بعد هم چندین گلوله به او شلیک کردی؟
که متهم پاسخ داد: وقتی درگیر شدیم من چیزی نفهمیدم.فقط می خواستم جان خودم و برادر و پسرعمویم را نجات دهم. من حتی به رحمان گفتم دخالت نکند. چون  من فقط آفتاب را می خواستم.
قاضی گفت: نمی دانستی همسرت و رحمان دو فرزند دارند؟
متهم گفت: آفتاب نمی توانسته با رحمان ازدواج کند چون هنوز من او را طلاق نداده ام و قصد جدایی از او را ندارم. اینجا هم می گویم اگر آزاد شوم باید به خانه ام بیاید و با من زندگی کند.
سپس وکیل وی در جایگاه ویژه ایستاد و گفت: موکل من در سال 94 با حضور چندین شاهد با آفتاب عقد کرده و این سند هم از سوی سفارت افغانستان تایید شده است. متهم به همین خاطر به دنبال همسرش رفته تا او را برگرداند.
ادعای عجیب در دادگاه
سپس قاضی از آفتاب  خواست تا در جایگاه قرار بگیرد و درباره عقدش با متهم توضیح دهد.
این زن گفت گفت: من متهم را نمی شناسم و هیچوقت هم به خاطر ندارم که با او عقد کرده باشم. من رحمان را دوست داشتم و به خاطر اینکه پدرم از او خوشش نمی آمد ناچار شدیم  با هم فرار کنیم.
قاضی پرسید: تو و رحمان عقد کرده بودید؟
 که زن جوان پاسخ داد: بله در قندهار یک روحانی ما را عقد کرد و زمانی که متهم ادعا می کند من را عقد کرده من 4 ماهه باردار بودم. او دروغ می گوید وبا من نسبتی ندارد.
با اظهارات عجیب این زن، قضات وارد شور شدند تا رای صادر کنند.
 
 
 

نظرات و دیدگاه‌ها
هیچ نظری برای این خبر ارسال نشده است؛
شما نفر اول باشید.
آدرس ایمیل شما نمایش داده نخواهد شد.
Captcha

جدیدترین خبرهای قتل و جنایت