به گزارش خبرنگار رکنا، 5 خرداد سال جاری مرد میانسالی با مراجعه به کلانتری 151 یافت آباد از مرگ مشکوک پسرش خبر داد و گفت: من از عروسم به خاطر سهل انگاری در مراقبت از پسرم و مرگ او شکایت دارم خواهش می کنم به من کمک کنید.
پس از اعلام پدر عزادار تحقیقات توسط ماموران اداره 10 پلیس آگاهی تهران آغاز و گزارش این مرگ مشکوک به بازپرس محمدمهدی براعه از شعبه سوم دادسرای امور جنایی تهران مخابره شد.
در تحقیقات ابتدایی مشخص شد مرگ این مرد ۳۷ ساله به نام حامد معمایی است تیم تحقیق در نخستین گام به بازجویی از همسر این مرد که حدیث نام دارد پرداخت.
حدیث به تیم جنایی گفت : شوهرم پس از خوردن مشروب به کما فرو رفت و من بلافاصله با اورژانس تماس گرفتم خیلی زود شوهرم را به بیمارستان انتقال دادیم تا اینکه هنوز 24 ساعت نگذشته بود که حامد به کام مرگ فرو رفت.
پدر قربانی نیز همزمان به بازپرس براعه گفت:از چند ماه قبل متوجه رابطه پنهایی عروسم با مرد غریبه ای شده بودیم ، بارها سعی کردم به او بفهمانم که کارش اشتباه است و این مسئله از لحاظ شرعی و قانونی برایش دردسر ساز خواهد شد اما او هر بار این مسئله را منکر می شد تا اینکه از فروردین ماه اختلاف پسرم با او شدت گرفت و از آن به بعد همه متوجه ارتباطات مخفی او شده بودند عروسم هربار می گفت پسر شما نمی تواند مرا از لحاظ روحی ، روانی و .... تامین کند.
با طرح این موضوع از سوی پدر مقتول دستور بازداشت حدیث از سوی بازپرس ویژه قتل صادر شد و ماموران اداره 10 پلیس آگاهی این زن خیانتکار پس از دستگیری تحت بازجویی تخصصی قرار دادند .
حدیث که زن 31 ساله ای بود در بازجوییهای ابتدای به ارتباط پنهانی اش با مرد غریبه اعتراف کرد، اما همچنان اصرار داشت که در مرگ شوهرش نقشی نداشته و او به خاطر مصرف همزمان مواد مخدر، داروهای انرژی زا و مشروبات الکلی به کما فرو رفته و سپس فوت کرده است.
پس از اعترافات زن جوان به خیانت شوم ، تیم جنایی پلیس پی برد مرد غریبه و زن خیانتکار در تمام مدتی که حامد هنوز زنده بود با هم رابطه عاطفی شدیدی داشتند و قول قرار هایی برای زندگی بعد از مرگ و جدایی حامد گذاشته بودند همین کافی بود تا کارآگاهان مرد غریبه را هم بازداشت کنند این مرد که سپهر نام دارد وقتی در برابر بازپرس براعه ایستاد مانند حدیث در بازجویی های ابتدایی به رابطه نامشروع اعتراف کرد و گفت: من و حدیث 9 ماه قبل از مرگ شوهرش باهم آشنا شده بودیم و قصد داشتیم بعد از طلاق گرفتن آنها، باهم ازدواج کنیم!برای همین بارها از او خواستم به زندگی اش با شوهرش پایان بدهد طلاق بگیرد و با هم زندگی مشترکمان را شروع کنیم اما حامد اصلا راضی به طلاق دادن حدیث نبود !
حامد درباره نحوه آشنایی اش با حدیث گفت : من و حدیث در پاساژ با هم آشنا شدیم او از زندگیاش ناراضی بود و با من شروع به حرف زدن کرد و همین موضوع باعث آشنایی ما شد. ما با هم ارتباط تلفنی و پیامکی داشتیم تا اینکه حدیث از من خواست تا برایش قرص خواب تهیه کنم، وقتی علتش را پرسیدم گفت که از زندگی با شوهرش خسته شده و حالا که طلاقش نمی دهد تصمیم گرفته است او را به
قتل برساند و از دستش خلاص شود.
وی در ادامه گفت: من هم به خاطر علاقه شدیدی که به این زن داشتم یک بسته قرص خواب آور برایش تهیه کردم و شب قبل از جنایت تحویلش دادم، حدود ساعت 9 شب بود که به من پیام داد و گفت که قرص ها را در آبمیوه حامد مخلوط کرده ام و همراه مشروبات الکی به او داده ام شوهرم هم آن را خورد و الان خوابیده است ، تا اینکه صبح روز بعد به من زنگ زد و گفت کار تمام شد حامد را کشتم!
بنابراین گزارش ؛ با وجود اینکه عروس جوان بعد از جلسه مشترک با سپهر تمام اعترافاتش را رد کرد اما بازپرس ویژه
قتل بنابر دلایل کافی و مستندات موجود در پرونده، اقرار صریح متهمین، نظریه پزشکی قانونی در خصوص مرگ متوفی به خاطر مصرف داروی خواب آور با مقدار زیاد ، شکایت اولیای دم حدیث را عامل اصلی قتل شوهرش شناخت و سپهر هم با اتهام معاونت در قتل مواجه شد.
بدین ترتیب با صدور قرار مجرمیت توسط بازپرس براعه و کیفرخواست پرونده برای رسیدگی نهایی به دادگاه کیفری یک تهران ارجاع داده شد تا حدیث و سپهر در آینده نزدیک تحت محاکمه قرار بگیرند !
گفتگو با پدر قربانی
این مرد با گذشت 10 ماه هنوز در غم مرگ پسر جوانش سیاهپوش است :
مقتول فرزند چندم شما بود؟
پسر اولم
چند سال داشت؟
37 سال
با عروستان کجا آشنا شده بودند؟
مثل اینکه یکی از دوستان مشترکشان آنها را به هم معرفی کرده بودند
چند سال بود که ازدواج کرده بودند؟
سال 1389
نوه هم دارید؟
بله یک نوه پسر 10 ساله دارم
قبل از جنایت متوجه اختلاف پسر و عروستان نشده بودید؟
نه اصلا تا قبل از نوروز امسال هیچ وقت ندیده بودم که این دو نفر باهم مشکل یا اختلافی دارند زندگی آنها همیشه پر از عشق و شادی بود و همه فامیل هم این موضوع را می دانستند.
پس چه شد که بعد از مرگ پسرتان به همسرش شک کردید؟
29 فروردین بود که عروسم با من تماس گرفت و گفت حمید بیهوش شده و او را به بیمارستان برده است که 6 روز بعد هم مرخص شد و من هرچه علتش را از آنها پرسیدم جواب قانع کننده ای نشنیدم اما وقتی برای بار دومین بار 8 اردیبهشت بازهم او را بهبیمارستان رسانده بودند من به این مضوع شک کردم از دکتر بیمارستان که پرسیدم در جواب گفتند پسرتان به دلیل مصرف دارو مسموم شده است و همسرش بنا به درخواست خودش با وسیله شخصی او را به بیمارستان رسانده است .
بعد چه شد؟
وقتی این موضوع را متوجه شدم از عروسم پرسیدم حمید چه دارویی مصرف میکند او هم در جوابم گفت داروی خواب آور
از روز جنایت برایمان بگویید چطور متوجه مرگ پسرتان شدید؟
حدود ساعت 10 سب بود که عروسم با من تماس گرفته بود وقتی موفق به صحبت با من نشده بود با مادرم تماس گرفته و به او گفته بود حال حمید خیلی بد است و دکترها جوابش کردند ، من هم بعد از تماس مادرم خودم را به بیمارستان رساندم، ساعت از 1 نیمه شب گذشته بود حمید همچنان در کما بود، تصمیم گرفتم تا اورا به بیمارستان خصوصی ممنتقل کنم صبح وقتی برای انجام کارهای اداری رفت بودم ساعت 10 صبح با من تماس گرفتند و گفتند پسرم فوت کرده وقتی وارد بیمارستان شدم عروسم بدون اجازه ما جسدش را تحویل سردخانه داده بود، در پرونده پزشکی او هم قید شده بود مرگ مشکوک و همین باعث شد من شکم به یقین تبدیل شده و از عروسم شکایت کردم
وقتی فهمیدید عروستان با مرد دیگری در ارتباط است چه احساسی داشتید؟
گیج شده بودیم و باورمان نمی شد چون فکر می کردم این دونفر به هم علاقه دارند و تصور خیانت عروسم برایم سخت بود
درخواست شما از مراجع قضایی یه عنوان ولی دم چیست؟
ما به خاطر خیانتی که به پسرم شده بود و زندگی که از او گرفتن از دادگاه درخواست قصاص برای آنها را دارم
نظرات و دیدگاهها
هیچ نظری برای این خبر ارسال نشده است؛
شما نفر اول باشید.