سال 1402 همچون سالهای گذشته شاهد پرونده های جنایی و قتل هایی بودیم که شاید برخی از این جنایت ها تا سالها در ذهن ما ماندگار باشد و نتوانیم آن را فراموش کنیم.
پرونده های که به دلایل مختلف اقتصادی یا اجتماعی و خانوادگی رقم خورده است و شاید اگر قبل از این پرونده ها به این دلایل رسیدگی می شد شاید برخی از جنایت ها رقم نمی خورد و هنوز شادی در جمع برخی خانواده ها بود.
در پرونده های جنایی 2 خانواده درگیر پرونده می شوند، یکی خانواده قربانیان پرونده است که عزادار شدند و دیگری خانواده قاتل هستند که هم غم خانواده قربانیان را به دوش می کشند هم نگران سرنوشت فرزندانشان هستند.
یکی از پرونده هایی که سال 1402 صورت گرفت و که نگاه تمام دنیا را به خود جلب قتل داریوش مهرجویی و همسرش وحیده محمدی فر بود .
پرونده ای پیچیده با زوایایی پنهان، از آن دست قتل هایی که شاید با گذشت چندین سال از زمان وقوع بازهم جنجالی و پر حاشیه باشد و سوال های زیادی در ذهن مخاطبانش باقی بگذارد.
داریوش مهرجویی و همسرش به قتل رسیدند
حدود ساعت ۲۲ روز شنبه 22 مهر ماه 1402، داریوش مهرجویی ، کارگردان سرشناس ایرانی و همسرش وحیده محمدی فر در باغ ویلا خود به طرز هولناکی به قتل رسیدند. اولین کسی که با اجساد آنها روبهرو شد، دخترشان مونا بود. مونا دختر ۱۸ ساله این زوج که ساعاتی را در خارج از منزل بود بعد از بازگشت، مقابل در خانه با شرایط غیرعادی مواجه شد و بدون اینکه داخل برود از یکی از اقوامش کمک خواست. سپس دختر جوان و فامیلشان با هم وارد خانه شدند و اجساد داریوش مهرجویی و همسرش را دیدند.
آنها ابتدا تصور کردند مقتولان هنوز زنده هستند بنابراین با اورژانس تماس گرفتند و درخواست کمک کردند. همزمان نگهبان شهرکی که خانه داریوش مهرجویی در آنجاست همراه پلیس به محل رفتند، اما بررسیهای اولیه نشان داد ضربات کاری بوده و داریوش مهرجویی و همسرش جان باختهاند. به این ترتیب بلافاصله تیم ویژهای برای تحقیق پیرامون این جنایت تکاندهنده تشکیل شد.
در خانه آنها، هیچ دوربین مداربسته ای در خانه نصب نبود و فقط دو دوربین مداربسته که متعلق به باغ همسایه است، در محل وجود دارد.
به گفته ساکنین شهرک، نگهبان شهرک ورود و خروج افراد را به طور دقیق کنترل میکند و کسی بدون اجازه ساکنین اجازه ورود ندارد. به همین دلیل هم معمولاً در باغها باز است و ساکنان فقط در ساختمان خود را میبندند.
یک زمین بایر مقابل خانه داریوش مهرجویی وجود دارد که به نظر میرسد عاملان قتل از آنجا وارد شدهاند. هیچ شکستگی در قفلها وجود نداشته و بنابراین عاملان قتل به راحتی وارد خانه شدهاند.
در صحنه جرم چه خبر بود؟
شواهد حاکی از آن است که با چوب به سر داریوش مهرجویی زده و سپس شاهرگش را قطع کرده اند. همچنین مشخص شده که وحیده محمدیفر احتمالاً با سر و صدای قاتلان متوجه ماجرا شده است. او با عاملان
قتل درگیر شده و آثاری زیر ناخنها و دستهای او بوده که احتمالاً متعلق به عاملان قتل است. آثار بر جای مانده روی دستها و پاهای این زن نشان میدهد او به شدت مقاومت کرده است.
از خانه داریوش مهرجویی دو گوشی موبایل و مقداری طلا سرقت شده، این در حالی است که اشیای قیمتی دیگری نیز در خانه بوده اما سرقت نشده و این نشان میدهد که عاملان قتل قصد صحنهسازی داشتهاند.
4 مظنون شناسایی و 3 نفر بازداشت شده اند
چهار مظنون در همان ساعات اولیه صبح از سوی کارآگاهان شناسایی شدند، اما دستگیر نشدند. پلیس اعلام کرد که 2 نفر را بازداشت کرده و 2 نفر دیگر را بعدتر بازداشت خواهد کرد. این در حالی است که سگهای پلیس نیز رد خون را دنبال کرده و سرنخهایی به دست پلیس دادهاند.
فرمانده انتظامی استان البرز نیز در یک مصاحبه اعلام کرد عاملان
قتل داریوش مهرجویی و همسرش را دستگیر کرده و به قوه قضاییه تحویل خواهند داد.
سردار هداوند که خود از شب قبل در محل حادثه است با اطمینانی خاص این صحبتها را مطرح کرده و به نظر میرسد سرنخ های مهمی به دست آمده که او را به این اطمینان رسانده است.
کریم طراح این جنایت هولناک است. متهمی که درردیف اول فهرست متهمان قراردارد و با حکم دادگاه به قصاص محکوم شدهاست. او در جریان بازجوییها به ارتکاب هر 2 قتل اقرار کرده و همه مدارک و اعترافات علیه اوست. حالا منکر همهچیز شده و حتی حضورش در محل قتل را هم انکار میکند.
براساس آنچه بعد از دستگیری متهمان اعلام شده بود، کریم مدعی بود برای مرحوم مهرجویی کار کرده و به خاطر اینکه پولش را نداده بودند این قتل را انجام داده است.
حالا همه اعترافاتش را انکار میکند و میگوید: اعترافاتم تحت فشار بازجویی بود و آن شب به آن خانه نرفتم و حرفهای دیگر متهمان را قبول ندارم. من باغبان پنج باغ بودم و صاحبان باغها به من اعتماد داشتند.
اگر قصد سرقت داشتم میدانستم صاحبان باغها کلید گاوصندوق را کجا میگذارند و سرقت میکردم. ماهی ۴۰ میلیون تومان درآمد داشتم نیازی نبود مرتکب قتل شوم!
کلثوم اکبری قاتل سریالی مازنی
اولین قتل سریالی و عجیب و غریب سال 1402 مربوط به زن 56 ساله ای به نام کلثوم اکبری بود که 13 شوهرش را با یک روش و در زمان های کمتر از یک ماهخ به قتل می رساند.
11 شهریور 1402 بود که خانواده پیرمرد 82 ساله در محمود آباد به مرگ پدرشان مشکوک شدند و خانواده نامادری 56 ساله شان را که کلثوم نام دارد باعث مرگ پدرشان می دانستند.
پرونده در پلیس آگاهی مازندران تشکیل شد و پس از بررسی ها و اعلام نظریه پزشکی قانونی مشخص شد پدر خانواده بر اثر مسمومیت قرص و خفگی به قتل رسیده است و همین کافی بود تا کلثوم با افشای راز مرگ پیرمرد 82 ساله دست به افشاگری بزند .
بررسی ها پلیسی نشان از آن داشت که کلثوم در گذشته با مردان زیادی ازدواج کرده و پس از مرگ هر یک از آنها با مرد دیگری ازدواج کرده است و با توجه به مرموز بودن ماجرا کلثوم هدف تحقیق قرار گرفت.
کلثوم نخستین بار سال 92 با یک پیرمرد اهل مازندران ازدواج کرد که این مرد به خاطر کهولت سنی جان خود را از دست داد اما این زن توانست طبق نقشه ای که داشت مهریه اش را از خانواده شوهر اولش بگیرد.
این زن دومین ازدواجش را 8 سال قبل انجام داده که قتل های سریالی اش را از زمان ازدواج دومش در ساری کلید زده است.
کلثوم در نقشه هایش با پیرمردان ازدواج می کرد و پس از مدتی با دادن قرص های مختلف و سپس خفه کردن دست به قتل شوهرانش زده است که در این مدت 10 مرد را با این شیوه و شگرد به قتل رسانده و پس از آن با گرفتن مهریه و دریافت بخشی از سرمایه شوهرانش به دنبال سوژه دیگری می رود که در تحقیقات مشخص شد کلثوم همه سرمایه زندگی اش را که از این قتل ها به دست آورده به نام تنها دخترش زده است.
این زن که یک دختر دارد و سالها قبل پسرش پس از دوران پایان خدمت سربازی بخاطر بیماری سرطان تسلیم مرگ شد و از همان سالها نقشه ها را به اجرا گذاشته است .
قاتل سریالی مردان مازندران مهریه هایش را بیشتر به صورت ملک و زمین از خانواده ها گرفته و همه آنها را به نام تنها دخترش کرده است.
مرگ کودک 6 ماهه در اعتراض کارکنان بیمارستان کودکان مفید به حقوقشان
دومین پرونده تلخ سال 1402 مرگ تلخ کودک 6 ماهه در اعتراض کارکنان بیمارستان کودکان مفید به دریافت نکردن حقوقشان بود بود، ررسی ها نشان می داد اعتراض پرسنل بیمارستان به حقوقشان باعث عدم پذیرش این کودک و انجام اقدامات پزشکی شده و مرگ این کودک 6 ماهه را رغم زده است.
محمدمهدی براعه بازپرس ویژه قتل از شعبه 3 دادسرای امور جنایی تهران با ابراز تأسف از وقوع چنین اتفاق تلخی که می تواند تلنگری بر وجدان باشد به رکنا گفته بود: در همان لحظات اولیه اعلام این اتفاق تلخ دستور بازداشت و احضار رئیس بیمارستان مفید، رئیس اورژانس و سرپرستار اورژانس را صادر کردم ، تحقیقات نشان می داد صبح روز پنجشنبه 9 آذر ماه در پی اعتراض پرسنل بیمارستان مفید به حقوقشان آنها دست از کار کشیده بودند که خانواده ای دختر 6 ماهه خود را برای درمان بیماری اش به اورژانس آورده بودند که متاسفانه پرسنل این بیمارستان از پذیرش بیمار امتناع کردند، اما بعد از گذشت 2 ساعت از زمان حضور این خانواده، پذیرش این کودک 6 ماهه انجام شد ولی دیگر برای اقدامات پزشک ی دیر شده بود و کودک به کام مرگ فرو رفت.
در نهایت تمام متهمین این پرونده بازداشت و در طی جلسات متعدد مورد بازجویی قرار گرفتند و بنابر اهمیت موضوع و سهم تقصیر هرکدام به قید وثیقه آزاد شدند و در نهایت بنابر دستور بازپرس این پرونده در خصوص روشن شدن نقاط مبهم پرونده و همچنین علت اصلی مرگ و سهم تقصیر کارکنان بیمارستان مفید در خصوص کوتاهی صورت گرفته ، تیمی از کارشناسان پزشکی قانونی و متخصصان مربوطه با تشکیل کمیسیون پزشکی بررسی های تخصصی در خصوص این مرگ تلخ را انجام دادند.
این کمیسیون متشکل از 3 کارشناس شاغل در پزشکی قانونی تهران و 2 پزشک متخصص عفونی کودکان و اورژانس پس از بررسی های لازم اعلام کردند علی رغم شرایط بالینی نامناسب بیمار در زمینه های قلبی پیش رفته، امکان زنده ماندن بیمار در صورت تسریع در رسیدگی و اقدامات صحیح درمانی وجود داشته است.
این کمیسیون پزشکی علت اصلی مرگ النا را نارسایی قلبی و تنفسی پیشرفته اعلام کرد و انجام نشدن به موقع رسیدگی های پزشکی در مرگ این نوزاده 6 ماهه مورد تایید قرار گرفت.
این پرونده همچنان در دست بررسی است.
قاتلی که عاشق مارها است و با سم مار آدم کشت / 2 هزار دلار برای قتل گرفتم
سومین پرونده مربوط به مرگ مشکوک پسر جوان 23 ساله ای بود که گزارش آن توسط پدرش به پلیس اعلام شد و بازپرس ویژه قتل محمدجواد شفیعی از شعبه 5 دادسرای امور جنایی با حضور در بیمارستان تحقیقات در خصوص این مرگ مشکوک را آغاز کرد.
پدر مقتول به بازپرس پرونده گفته بود: پسرش عصر سوم شهریور از خانه بیرون رفته بود،در یک تماس تلفنی با مادرش به او گفته بود تا چند ساعت بعد به خانه بر میگردم اما وقتی به خانه آمده بود از بی حالم وسرگیجه اس شکات داشت برای همین با یکی از دوستانش به بیمارستان رفت، اما بعد از بستری شدن به کما رفت و فوت کرد،
پدر قربانی با ادعای اینکه پسرش ورزشکار حرفه ای بوده و دلیلی برای مرگ این چنین در او نمی دید به این مضوع شک کرده بود و مطمئن بود که داستانی پشت این ماجرا وجود دارد.
در گام های بعدی تحقیقات با دستور بازپرس شفیعی و بازبینی فیلم های دوربین مداربسته خیابان های اطراف لاله زار توسط کارآگاهان اداره 10 پلیس آگاهی انجام شد و آنها متوجه شدند یک موتورسیکلت برای چند ثانیه کنار موتور مقتول آمده و با یک دستش به کتف او ضربه می زند و با سرعت فرار می کند، در ادامه اعضای خانواده این پسر جوان مورد تحقیق کارآگاهان قرار گرفتند و مشخص شد پدر مقتول با برادرش اختلاف مالی 40 میلیاردی دارند و همین سرنخ کافی بود تا کارآگاهان با استفاده از روش های نوین کشف جرم ارتباط عموی مقتول و دوستش را در صحنه قتل رد یابی کنند.
در ادامه کارآگاهان اداره 10 پلیس آگاهی هویت موتورسواران را شناسایی کردند و دست بر قضا مشخص شد متهم به تازگی توسط ماموران انتظامی شهر شیراز بازداشت شده و در زندان شیراز به سر می برد.
متهم پس از هماهنگی های قضائی به اداره دهم این پلیس انتقال داده شدند و او در همان ابتدا وقتی پیش روی بازپرس پرونده قرار گرفت اعتراف کرد که به ازای دریافت 2 هزار دلار از سوی عموی مقتول اجیر شده تا برادرزاده اش را به قتل برساند و همین کافی بود تا عمو و همدست دیگرش بازداشت شدند.
گفتگو با قاتل 23 ساله
حسام جوان 23 ساله که با تزریق ماهرانه سم دست به قتل پسر جوان زده بود پرده از این جنایت برداشت .
او جوان لاغر اندامی بود که غم سنگینی در نگاه اش وجود داشت،کسام به رکنا گفته بود که از 15 سالگی درگیر بیماری مادرش بوده و در کودکی هدف آزار شیطانی قرار گرفته است و همه این اتفاقات باعث شده تا از من یک انسان پرخاشگر بسازد.
او در ادامه گفته بود: عاشق زندگی در کنار مارها است و از مارها به عنوان حیوانات خانگی یاد می کند و با توجه به اطلاعاتی که از مارها دارد باعث شده تا برای قتل پسر جوان از زهرمار استفاده کند.
این پرونده همچنان در حال بررسی است
سرانجام یک پرونده فقدانی/ مقتول آخرین بار در استخر دیده شده بود!
چهارمین پرونده قتل مربوط به بی رحمانه ترین قتل سال بود، جنایتی که قاتل پس از کشتن پیر زن میاسالی او را دو بار آتش زده و بعد از مثله کردن در رودخانه های اطراف بومهن رهایش کرده بودند.
این جنایت از آنجایی شروع شد که خانواده این زن بعد از 5 روز گشتن به دنبال مادرشان نا امید به پلیس آگاهی آمده و از کاراگاهان اداره چهارم پلیس آگاهی برای یافتن مادرشان درخواست کمک کرده بودند.
به گفته خانواده فرد فقدانی او آخرین بار مادرشان صبح روز 25 آذر ماه به قصد رفتن به استخر از خانه خارج شده و پس آن دیگر به خانه برنگشته بود،با شروع تحقیقات در خصوص این پرونده ، کارآگاهان اداره 4 پلیس اگاهی در بازبینی دوربین های مدار بسته اطلاع پیدا کردند که آخرین بار فقدانی در زمان سوار شدن به یک خودروی پراید سفید رنگ که دو سرنشین داشته دیده شده است، با اقادامات پلیسی انجام شده موفق به شناسایی مالک خودرو شدند همچنین در این فیلم مشخص شد این خودرو یک سرنشنینش در صندلی عقب نشسته بوده که این زن نیز کنار اوسوار ماشین شده و سپس حرکت کرده و به سمت شهر پردیس حرکت کرده بود.
با بررسی اطلاعات فقدانی و مالک خودرو مضنونین شناسایی و در یک اقدام غافلگیرانه و انجام تعقیب و گریز های زیاد در شهر جدید پرند شناسایی و در میدان آزادی تهران دستگیر شدند
مطنونین پس از حضور در اداره 4 پلیس آگاهی به سرقت و قتل این زن میانسال اعتراف کردند.
یکی از قاتلین به بازپرس پرونده گفت بود: ما از چند روز قبل این زن را تحت نظر داشتیم ومتوجه شده بودم همیشه مقدار زیادی پول و طلا همراه خودش دارد برای همین با یکی از دوستانم تصمیم گرفیتم این کار را انجام دهیم.
صبح روز 25 دی ماه وقتی از استخر خارج شد به عنوان یک تاکسی پیش پای او ایستادیم وقتی سوار ماشین شد برادرم که در صندلی عقب به عنوان مسافر نشسته بود او را بیهوش کرد و به باغ یکی از دوستانم در بومهن رفتیم، پول و 3 النگوی همراهش را برداشتیم ، یک چاله کندم او را داخل چاله انداختم رویش بنزین ریختیم و جسدش را سوزاندیم، بعد از آن جسدش را مثله کردیم، داخل کیسه زباله قرار دادیم و در راه از بالای پل به داخل رودخانه پرتاپ کردیم.
13 دی ماه کارآگاهان اداره 4 پلیس آگاهی به همراه بازپرس ویژه قتل و تیم تشخیص هویت و پزشکی قانونی به محل اعلام شده توسط قاتل اعزام شدند و درهمان منطقه جسد سوخته شده زن را که داخل کیسه زباله مشکی رنگ قرار داشت کشف کردند.
جسد به علت سوختگی بیش از حد در همان لحظه قابل شناسایی نبود ولی بنابر اعتراف قاتل و تایید او، مشخص شد این جسد سوخته متعلق به پرونده فقدان قربانی به نام خانم ع.ع است .
با توجه به اعترافات صریح متهمین در خصوص برنامه ریزی و ارتکاب این جنایت، کشف جسد مقتول پرونده از اداره 4 پلیس آگاهی با موضوع 'قتل عمد' به دادسرای امور جنایی تهران ارجاع شده و متهمین با قرار بازداشت وقت و جهت انجام تحقیقات تکمیلی در اختیار اداره دهم پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار گرفتند.
این پرونده در حال بررسی است
شکنجه هولناک آوا کوچولو به دست نامادری سنگدل
پنجمین پرونده تلخ و عمناک امسال متعلق به دختر بچه 4 ساله ای به نام آوا است.
۲۷ آذر ماه سال جاری فیلمی در فضای مجازی منتشر میشود که نشان میدهد، یک زن جوان کودک خردسالی را از داخل خانه بیرون میآورد و با دو دست کودک را بلند میکند و از بالای سه پله به پایین حیاط پرت میکند. کودک پس از چند ثانیه گیج و منگ از جایش بلند میشود و به سمتی دیگر میرود.
سوم دی ماه آوا دختر ۴ چهار ساله اهل شهرستان ارومیه پس از حدود دو هفته که در بیمارستان «مطهری» بستری بود بر اثر «مرگ مغزی» ناشی از شکنجه نامادریش درگذشت.
دادستان استان آذربایجان غربی در واکنش به حادثه ناگوار ضرب و شتم آوا توسط نامادریش در ارومیه اعلام کرده بود: این کودک بر اثر ضربات نامادری هوشیاری خود را از دست داده و بنابراین بازپرس ویژه قتل به بیمارستان کودکان شهید مطهری ارومیه اعزام شد ، بلافاصله دستور دستگیری این نامادری صادر شد و متهم روانه بند نسوان (زنان) زندان مرکزی ارومیه شده است.
در نهایت حکم بدوی قصاص نفس نامادری «آوا» دختربچه 4 ساله ارومیهای صادر شد.
قتل خونین زن شیرازی بخاطر مهریه اش / داماد خانواده زنش را چاقو چاقو کرد
ششمین گرونده قتل سال مربوط به قاتلی بود که پس از چدا شدن از همسرش به دلیل ختلافات خانوادگی و مشکلاتی که برای پرداخت مهریه داشت به منزل پدر زن خود رفته و پس از بحث و مشاجره لفظی به صورت فیزیکی با همسر سابقش درگیر میشود.
بعد از درگیری مرد 38 ساله به دلیل عصبانیت همسرش را با ضربات چاقو کشته و پس از آن پدر زن، مادرزن و خواهر زن خودش را به ترتیب 65، 62و 38 ساله را مجروح میکند.
قاتل همان لحظات اولیه درگیری دستگیر شد.
این پرونده همچنان در حال بررسی است
مرد آبادانی 6 زن و مرد و بچه شریکش را به رگبار بست / قتل 4 نفر در صحنه جرم
هفتمین پرونده قتل خانوادگی سال نیز مربوط به قتل عان یک خانواده در آبادان بود که 4 زن و مرد و بچه کشته رخ داد.
تیم پلیسی با بررسی و تحقیقات پلیسی پی بردند مرد جوان که صاحب رستورانی در منطقه امیریه آبادان بوده است از چندی قبل با شریک خود برسر مالکیت این رستوران به مشکل برخورد کرده است و در دادگاهی که روز قبل برگزار شده بود حق به مرد جوان داده شد و این موضوع منجر به خشم و کینه شریک او شده است.
شریک این مرد بعد از دادگاه دست به تهدیدهای خشونت بار زده و همین کافی بود تا انگشت اتهام به سمت شریک صاحب رستوران برود و در ادامه ماموران به سراغ این مرد می روند که متوجه می شود این مرد پس از جنایت گریخته است.
در این تیراندازی خونین 4 تن از جمله مادر زن و پدر زن مرد آبادانی، پسر نوجوان او و خواهر زنش جان خود را از دست داده اند و صاحب رستوران و همسرش که هدف گلوله قرار گرفته بودند برای درمان به بیمارستان منتقل شده اند.
گفتنی است در صحنه تیراندازی 2 کودک دیگر خواهر زن و یکی دیگر از برادر های زن این مرد حضور داشتند که با دیدن مرد مسلح به یکی از اتاق ها رفته و خود را پنهان کرده بودند که در این تیراندازی های مرگبار زنده ماندند.
مرد جنایتکار که 4 عضو یک خانواده را در آبادان قتلعام کرده بود پیش از خودکشی در فیلم کوتاهی که در فضای مجازی منتشر کرد به تشریح انگیزه خود از این جنایت پرداخته است.
اعتراف متفاوت خانم حسابدار در قتل دختر کوچولوی همسایه / فاطمه زهرا قربانی حسادت شد
هشتمین پرونده: پدرو مادر داغدار فاطمه زهرا به دنبال انگیزه قاتل فرزندشان هستند که چرا این حسابدار عالی رتبه یک کارخانه معروف در کرج چنین جنایتی را مرتکب شده است؟...
پدر درحالی که بغض در صورتش موج میزد و اشک در چشمانش جمع شده بود واز فراغ دختر ۷ ساله اش غمگین بود در کنار همسر سیاه پوش و ماتم زده اش ایستاده بود ،در گفتگو با خبرنگار رکنا میگوید: من فروشنده لباس در بازار تهران هستم. صبح چهارشنبه که دخترم ناگهان ناپدید شد، عازم تهران بودم. دخترم هر روز با سرویس به مدرسه میرفت و صبح روز حادثه هم مادرش او را آماده کرده و میخواست پایین برود و فاطمه زهرا را سوار سرویس کند.
فاطمه زهرا به مادرش می گوید :میروم تا تو چادرت را بپوشی و بیایی. شاید کل فاصله زمانی رفتن او تا پایین رفتن همسرم یک دقیقه هم نشد.
وقتی همسرم به پارکینگ رسید دید که فاطمه زهرا نیست! و دخترمان ناپدید شده بود....
سراغ راننده سرویس رفت که او گفته بود دخترتان از خانه بیرون نیامد اما دیده بود که یک خودروی پراید هاچ بک نوک مدادی با سرعت از پارکینگ خارج شد.
راننده سرویس مدرسه میگفت : خودروی پراید چنان سرعتی داشت که ابتدا به در پارکینگ برخورد کرد بعد دنده عقب گرفت و با همان سرعت خارج شد طوری که نتوانست از روی پل رد شود و خودرو از جدول پرید! وقتی همسرم به من اطلاع داد که بچه گم شده من به سرعت از سمت مترو که به تهران میرفتم به خانه برگشتم.
فکر میکردیم شاید در چاله آسانسور افتاده باشد و آنجا را بررسی کردیم اما تنها شکی که باقی ماند این بود که مستاجر پدرم در ربودن فاطمه زهرا دست داشته باشد...
چون مشخصات خودرویی که راننده سرویس میگفت مربوط به خودروی این زن بود. برای همین با پلیس تماس گرفتیم و وقتی کارآگاهان پلیس آگاهی به خانهمان آمدند زن و شوهر جوان را که صاحب خودرو بودند احضار کردند.
مرد جوان گفت که همسرش صبح با ماشین به محل کارش رفته است که از او خواستند به همسرش زنگ زده و بخواهد که برای پاسخ به سوالات پلیس به خانه بیاید.این زن علت را پرسید و بهانه آورد و بعد از حدود 3 ساعت بالاخره پیدایش شد.
شوهر زن مستاجر می گفت که اخلاق زنش تغییر کرده و با توجه به اینکه حق طلاق دارد قصد جدایی گرفته است.
زمانیکه زن همسایه به خانه بازگشته بود من در پلیس آگاهی بودم اما همسرم میگفت که این زن جانی با ظاهرسازی سمت همسرم رفته و او را در آغوش کشیده بود. بعد گفته بود نگرانی همسرم را درک میکند و با او همدردی کرده بود.به حدی رفتارش طبیعی بود که اقوام ما میگفتند این زن خیلی با شخصیت است و کار او نیست!
متهم حسابدار یک کارخانه بزرگ بود و تقریبا 2 سال و نیم است که مستاجر ساختمان ما بودند.
در حالیکه براساس اظهارات پلیس البرز نتیجه پزشکی قانونی رشد کمال عقلی و سلامت روانی متهم را ثابت کرده است اما هنوز انگیزه او از این جنایت در هاله ای از ابهام قرار دارد.
بعد از پیدا شدن جسد دخترم متهم گفته بود به خاطر حسادت و عقدههای شخصی دست به قتل دخترم زده بود.
گفته بود خودم نمیتوانستم بچهدار شوم، به گمانم این جنایت را با برنامهریزی رقم زده است.
اما آنطور که فهمیدم این متهم ۴۰ نوع اعتراف را انجام داده و هنوز دقیقا انگیزه واقعی او مشخص نشده است ؟؟
فرزند 13 ساله برادرم میگفت چند روز بود که موقع رفتن به مدرسه میدید که این زن در خودروی روشن خوابیده و یک پتو هم در ماشین بوده است.از طرفی درست روز قبل از حادثه این زن مقابل آپارتمان ما آمده و گفته میخواهد دخترم را ببیند.
وقتی دخترم مقابل در آمده بود به او دو کتاب هدیه داده و دخترم را در آغوش کشیده و گفته بود که خیلی فاطمه زهرا را دوست دارد. انگار میخواست اعتماد دخترم را جلب کند تا موقع ربودنش بچه سر و صدایی نکند.
دخترم در راه مدرسه رفتن جانش را گرفتند و او شهید محسوب میشود از دستگاه قضایی میخواهم هرچه زودتر سرنوشت پرونده قتل دخترم را مشخص کند. او حافظ قرآن بود و دختر تیزهوش و شیرین زبانی بود.
جسد دخترم را وقتی دربیابانهای هشتگرد پیدا کردند سرش دراثر سنگی که به سرش برخورد کرده بود زخمی شده بود دخترم آنطور که پزشکی قانونی اعلام کرده دراثر ضربه مغزی جان باخته است.
جزئیات کشته شدن قاتل 12 تن در کرمان
نهمین پرونده مربوط به قتل عام ۱۲ نفر از اعضای یک خانواده در فاریاب در کمتر از ۷ ساعت از وقوع حادثه در یک عملیات مسلحانه و به ضرب گلوله پلیس کشته شد.
ساعت ۴:۳۰ شنبه ۲۸ بهمن ، مردی مسلح به سلاح کلاشینکف با هویت معلوم «ب.ج »در روستای مزرعه و امام ادوری از توابع شهرستان فاریاب به منزل دو برادر ناتنی اش رفت و به علت اختلافات خانوادگی، دو برادر ناتنی خود و اعضای خانواده آنان از جمله پدر ،زن برادر و چهار کودک بی گناه در دو منزل را به رگبار گلوله های خشم و کینه بست که در مجموع در این حادثه مرگبار ۱۲ نفر از اعضای خانواده و بستگان به قتل رسیدند و سه نفر دیگر هم مجروح شدند.
فرمانده انتظامی استان کرمان دراین باره اظهارکرد: به دنبال اعلام وقوع تیراندازی منجر به قتل در یکی از مناطق روستایی شهرستان فاریاب، بلافاصله واحدهای انتظامی راهی محل حادثه شدند که با حضور نیروهای پلیس مشخص شد یک مرد جوان در نزاعی خونین که با خانواده اش شکل گرفته با استفاده از سلاح کلاشینکف ۱۲ تن از اعضای فامیل خود را به قتل رسانده و از محل جنایت گریخته است.
قتل عام کرمان
سردار ناصر فرشید افزود : براساس دستورات قضایی ویژه ،بی درنگ تحقیقات میدانی و رصدهای اطلاعاتی پلیسی برای دستگیری این متهم در دستور کار قرار گرفت و این موضوع به پلیس شهرستان های همجوار نیز گزارش شد.
وی گفت : در نهایت متهم فراری در روستای مهروئیه همین شهرستان شناسایی و در عملیات دستگیری اش کشته شد که سلاح مورد استفاده در قتل که با همان سلاح هم به سمت ماموران تیراندازی کرد،کشف شد.
رئیس کل دادگستری استان کرمان هم اختلافات خانوادگی را عامل قتل ۱۲ نفر از اعضای یک خانواده در فاریاب ذکر کرد.
حجت الاسلام ابراهیم حمیدی در تشریح جزئیات این حادثه تلخ بیان کرد : بامداد روز شنبه مردی ۲۲ ساله در روستای«مزرعه و امام ادوری» از توابع شهرستان فاریاب با انگیزه اختلاف خانوادگی با سلاح کلاشینکف تعداد ۱۲ نفر از اعضای خانواده خود از جمله برادر،نامادری،چهار کودک و ... را به قتل می رساند و از صحنه جنایت فرار می کند. وی ادامه داد: بلافاصله پس از این حادثه هولناک رسیدگی به موضوع در دستور کار دستگاه قضایی و پلیس قرار گرفت.
رئیس شورای قضایی استان کرمان ادامه داد :با انجام اقدامات فنی و پلیسی و با همکاری مردم و اهالی منطقه و تنها پس از گذشت 7 ساعت از این حادثه هولناک،مخفیگاه متهم در یکی از روستاهای این شهرستان مورد شناسایی قرار گرفت. وی اضافه کرد:با توجه به این که متهم چند نفر دیگر را نیز تهدید به قتل کرده بود، دستگیری متهم در دستور کار ویژه پلیس قرار گرفت و تدابیر لازم امنیتی اندیشیده شد و در نهایت در درگیری مسلحانه با نیروهای پلیس فاریاب به ضرب گلوله ماموران کشته شد.
این حادثه دومین قتل عام خانوادگی پس از فهرج در شرق کرمان است .
آیت الله عباسعلی سلیمانی در بابلسر ترور شد
آخرین پرونده نیز مربوط به ترور آیت الله سلیمانی نماینده سابق ولی فقیه در استان سیستان و بلوچستان امروز در بابلسر بود که هدف سوء قصد قرار گرفت و در این ترور مسلحانه به قتل رسید.
دقایقی قبل آیت الله عباسعلی سلیمانی نماینده سابق، ولی فقیه در استان سیستان و بلوچستان امروز چهارشنبه ۶ اردیبهشت ۱۴۰۲ در بابلسر هدف سوء قصد قرار گرفت.
خبرها حاکی از آن است که آیت الله سلیمانی در پی این سوء قصد جان خود را از دست داده است.
به گفته یک منبع آگاه آیتالله عباسعلی سلیمانی «با حمله یک فرد مسلح در بانک ملی مرکزی بابلسر به شهادت رسید.
معاون سیاسی، امنیتی و اجتماعی استان مازندران از قتل آیت الله عباسعلی سلیمانی عضو مجلس خبرگان در بابلسر خبر داد.
روح الله سلگی گفت: آیت الله سلیمانی صبح امروز در حمله مسلحانه توسط افرادی به قتل رسید و ضارب نیز دستگیر شده است.
عباسعلی سلیمانی اسبوکلائی نماینده مجلس خبرگان رهبری است.
یکی از شاهدان عینی درباره این حادثه گفت: آیتالله سلیمانی در بانک ملی نشسته بود که فرد ضارب اسلحه نگهبان بانک را گرفته و او را به رگبار بست که متأسفانه آیت الله سلیمانی به شهادت رسید .
وی نماینده ولی فقیه و امام جمعه کاشان از تاریخ ۲۵ مرداد ۱۳۹۹ تا ۹ فروردین ۱۴۰۱پس از عبدالنبی نمازی بود. وی نماینده ولی فقیه در استان سیستان و بلوچستان و امام جمعه شهر زاهدان نیز بودهاست.
آیتالله عباسعلی سلیمانی فرزند علیجان متولد سال ۱۳۲۶ در منطقه انو شهرستان سوادکوه است و مسئولیتهایی نظیر امامت جمعه و عضو شوراى ائمه جمعه استان مازندران از ۱۳۵۹ تا ۱۳۸۰، مسئول نهاد رهبرى در مراکز آموزش عالى ملى از سالهاى ۱۳۶۰ تا ۱۳۷۵، امام جمعه زاهدان و نماینده ولى فقیه در استان سیستان و بلوچستان از سال ۱۳۸۰، نماینده رهبرى در دانشگاه آزاد اسلامى سیستان و بلوچستان از سال ۱۳۸۰ تا ۱۳۸۶ از دیگر مناصب وی است.
قتل عام خانواده کرمانشاهی به دست تازه دامادشان
آخرین قتل عام خانودگی در سال 1402 مربوط به پرونده قتل عام خانواده کرمانشاهی بود که تازه داماد به خاطر اختلافات خانوادگی به سراغ همسر رفته و پس از کشتن او مادر زن و برادر زنش را هم می کشد.
به گفته شاهدین حوالی ساعت ۱۹:۳۰ دقیقه شب پنجشنبه ۲۴ اسفند داماد خانواده به درب منزل خانواده همسرش مراجعه و با اسلحه اقدام به تیراندازی به سمت خانواده همسرش می کند.
قاتل به سرعت از محل جنایت متواری شده و همچنان پلیس در پی شناسایی اوست.
نظرات و دیدگاهها
هیچ نظری برای این خبر ارسال نشده است؛
شما نفر اول باشید.